در آخرین ویرایش از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، انواع مختلفی از افسردگی، معرفی و بررسی شده اند. این افسردگی ها با فاکتورهای مختلفی مانند مدت زمان بروز علائم، تاریخ شروع و اتمام علائم و همراه بودن با دیگر حالات روانی مانند شیدایی، طبقه بندی شده اند. در ادامه، مهم ترین انواع افسردگی را به شما معرفی می کنیم.
انواع افسردگی – افسردگی عمده
یکی از انواع افسردگی ، نوع عمده (Major) آن است. در این اختلال که حداقل دو هفته طول میکشد، یا خلق پایینی داریم که خودمان متوجه آن شدهایم یا دیگران به ما میگویند؛ و یا اینکه از فعالیتهایی که قبلا لذت میبردیم دیگر لذتی نمیبریم. در این مدت ممکن است افزایش وزن یا کاهش وزن داشته باشیم. همچنین ممکن است پرخوابی یا کمخوابی را تجربه کنیم. انرژی کمی داشته باشیم و مدام احساس خستگی کنیم. از نظر روانی-حرکتی، بیقرار شویم یا کند باشیم؛ یعنی حرکات بدنمان کندتر از حالت معمول شود.
احساساتی که در این دوران ممکن است داشته باشیم ترکیبی از احساس بیارزشی یا احساس گناه بیمورد است که آنها را هر روز تجربه میکنیم. ممکن است توانایی تمرکز کردن و یا تصمیمگیری در مورد مسائل را نداشته باشیم. در نهایت نیز، امکان دارد که به فکر آسیب زدن به خود باشیم؛ یعنی افکاری مانند خودکشی داشته باشیم، برای آن برنامه بریزیم و یا حتی به آن، اقدام کنیم. برای دریافت تشخیص افسردگی، علائم ذکرشده بایستی به نحوی باشند که بر حوزههای تحصیلی، شغلی و یا روابط ما، آسیبی جدی وارد کرده باشند.
اختلال دوقطبی
تصور کنید افسردگی، روی دیگر خودش را به ما نشان بدهد؛ یعنی با وجودی که افسرده هستیم اما خلقمان بالا یا گشاده و یا حتی تحریکپذیر شود، انرژیمان افزایش پیدا کند و فعالیتهای هدفمند بیشتری از حد عادیمان انجام دهیم. همچنین ممکن است در کنار پرکار بودنمان، احساس عزت نفس بالا یا خودبزرگ بینی داشته باشیم.
ممکن است نیاز به خواب کمتری نسبت به حد معمول داشته باشیم؛ مثلا سه ساعت خواب در روز را کافی بدانیم. پرحرفتر از سابق شویم و نسبت به حالت معمول، یک فشاری در ما دیده شود مبنی بر اینکه مدام حرف بزنیم. ممکن است افکارمان از یک نقطه به نقطهای دیگر بپرد، یا افکارمان از هم سبقت بگیرند. همچنین امکان این وجود دارد که حواسمان خیلی سریع، به موضوعات مختلف پرت شود. این وضعیت ممکن است به همراه افسردگی عمده وجود داشته باشد و یا اینکه فقط همین وضعیت را به تنهایی تجربه کنیم.
نوع افسردگی مداوم
این وضعیت را بر خلاف دو اختلال قبلی، در مدت طولانی یعنی حداقل دو سال و با شدت کمتر نسبت به افسردگی عمده، تجربه میکنیم. علائم افسردگی مداوم عبارت است از: خلق افسرده، اشتهای کم یا پرخوری، کمخوابی یا پرخوابی، انرژی کم یا خستگی، عزتنفس پایین، مشکل در تمرکز و تصمیمگیری، و احساس ناامیدی که در تحصیل، شغل یا روابطمان، اخلال ایجاد کرده است. در سیر این اختلال ممکن است علائم افسردگی عمده را هم برای مدتی تجربه کنیم و بعد از آن مدت، دوباره علائم، به حد کمتری فروکش کنند.
افسردگی پس از زایمان
افسردگی پس از زایمان، یکی از انواع افسردگی است. این حملات خلقی در بعد از زایمان رخ میدهد. تقریبا سه تا شش درصد زنان دوره افسردگی عمده را در خلال بارداری یا ظرف چند هفته تا چندماه پس از زایمان تجربه میکنند. بسته به شدت آن، ممکن است مادر برای مراقبت از خود و نوزاد خود، با مشکل مواجه شود. همچنین ممکن است انجام کارهای ساده و آسان برای او، سخت و دشوار به نظر برسند.
افسردگی پیش از قاعدگی
علائم این نوع افسردگی در اکثر دورههای قاعدگی، از یک هفته قبل از قاعدگی، شروع میشود و رفتهرفته تا هفته بعد از اتمام قاعدگی، کمتر میشود یا از بین میرود. این علائم عبارتند از: احساسات نامتعادل، مانند اینکه فرد به صورت ناگهانی، غمگین و اشکآلود میشود یا نسبت به طرد، حساسیت بیشتری پیدا میکند و خلق افسردهی بیشتری را تجربه میکند؛ مثلا احساساتی مانند ناامیدی، اضطراب، تنش، تحریکپذیری و یا افکار ناراضی بودن از خود را تجربه میکند.
علائمی مانند کاهش علاقه نسبت به فعالیتها، مشکل در تمرکز، کمانرژی بودن، تغییر قابل توجه در اشتها یا نسبت به خوراکی خاصی هوس داشتن، پرخوابی یا کمخوابی، حس غوطهور شدن در کاری یا عدم کنترل برای انجام ندادن آن، و در نهایت علائم جسمی مانند حساسشدن سینهها یا بادکردن، تورم یا درد ماهیچهها و همچنین افزایش وزن، میتوانند به علائم ذکر شده، اضافه شوند.
افسردگی فصلی
افسردگی فصلی، از دیگر انواع افسردگی است. وقتی علائم افسردگی عمده با تغییر فصل، در فرد، ظاهر شود؛ افسردگی فصلی نامیده میشود. این علائم باید با تغییر فصل در دو سال اخیر، رخ داده باشند. این نوع افسردگی در طول ماه های فصول پاییز و زمستان، ظاهر می شود؛ یعنی زمانی که نور خورشید، کمتر است. تفاوت این اختلال با سایر اختلالات افسردگی این است که به طور مشخص، در موقع خاصی از سال علائم کاهش پیدا میکنند.
افسردگی غیرمعمول
این نوع افسردگی ، زمانی اتفاق میافتد که در حین افسردگی عمده یا افسردگی مداوم، تجاربی متفاوت از آنچه گفته شد، داشته باشیم. یکی از این تجارب ،خلق واکنشی است. خلق واکنشی به این معناست که فرد نسبت به اتفاقات مثبتی که برایش رخ میدهد، خلقش بالا میرود و حالش بهتر میشود. در این نوع افسردگی ، ممکن است به طور مشخصی، وزنمان یا اشتهایمان، افزایش پیدا کند یا ممکن است پرخواب شویم.
یکی دیگر از علائم افسردگی غیرمعمول، فلج سربی است. یعنی انگار در دست یا پایمان، سرب ریختهاند؛ بنابراین، احساس سنگینی در آنها را تجربه میکنیم. همچنین، ممکن است ترس از این داشته باشیم که اتفاقی بد، در حال رخ دادن است. علامت آخر نیز مربوط به این است که احساس کنیم نتوانیم خودمان را کنترل کنیم.