پرسونالوژی

طرحواره محدودیت‌های مختل: دو طرحواره‌ در حوزه سوم طرحواره‌های یانگ

طرحواره محدودیت‌های مختل

پس از بحث راجع به طرحواره‌ها و نگارش متونی درمورد حوزه اول و حوزه دوم طرحواره‌ها، متن حاضر قصد دارد که حوزه سوم طرحواره‌ها یعنی طرحواره محدودیت‌های مختل را مورد بحث قرار دهد. همان طور که درمورد سایر طرحواره‌‌ها گفته شد، این دسته از طرحواره‌ها نیز می‌تواند پایه و اساس شخصیت فرد را شکل دهند و به عبارتی معرف شخص باشند. گاهی نیز طرحواره محدودیت‌های مختل آنگونه شدید و پایدار می‌شود که می‌تواند زمینه را برای شکل گیری بعضی اختلالات شخصیت فراهم کند. برای آشنایی با این حوزه از طرحواره‌ها، متن حاضر را بخوانید. سعی شده به صورت ساده و با ذکر مثال، ویژگی‌های حوزه سوم طرحواره‌ها ذکر شود. اما به این نکته توجه کنید که فقط در صورتی چنین طرحواره‌ای در ما وجود دارد که در موقعیت‌ها و روابط مختلف بر اساس ویژگی‌های توصیف شده در این متن، عمل کنیم.

ویژگی مشترک طرحواره محدودیت‌های مختل

همان‌طور که از نامش پیداست، افرادی که طرحواره محدودیت‌های مختل دارند، مشکل اصلی‌شان ناتوانی در کنترل و محدودیت برای خودشان است. یعنی این افراد اگر میل یا نیازی را احساس کنند و یا دچار هیجانی شوند، خیلی سریع و بدون آنکه فکر کنند، دست به کار می‌شوند و به صورت تکانشی عمل می‌کنند. اما ممکن است با برطرف شدن آن میل و نیاز و یا فروکش کردن هیجانشان، از کار خود پشیمان شوند. اما این باعث نمی‌شود که در آینده این موضوع برایشان درس عبرت باشد و به همین دلیل در طول زندگی خود بارها بدون در نظر گرفتن پیامدهای منفی اعمالشان، مرتکب اعمال و تصمیمات اشتباهی می‌شوند.

گویی که قدرت کنترل در برابر تکانه‌های خود ندارند و نمی‌توانند خود را محدود کنند. آن‌ها به حقوق دیگران کاری ندارند و فقط در جهت منافع و خواسته‌های خودشان عمل می‌کنند. حوزه طرحواره محدودیت‌های مختل شامل دو طرحواره استحقاق و خویشتنداری/ خودانضباطی ناکافی می‌شود که در ادامه به هر یک می‌پردازیم.

اولین طرحواره محدودیت‌های مختل: استحقاق

اولین طرحواره از حوزه سوم طرحواره‌ها، استحقاق ( ENTITLEMENT / GRANDIOSITY (ET)) است. افرادی که این طرحواره را دارند همه حقوق را برای خودشان قائلند و دیگران را دارای هیچ حقی نمی‌دانند. آن‌ها خودشان را استثنایی و برتر از همه می‌بینند و انتظار دارند که دیگران در جهت خواسته آن‌ها عمل کنند. با وجود آنکه از درون عمیقاً احساس بی ارزشی می‌کنند اما به گونه‌ای وانمود می‌کنند که بسیار با ارزش، توانمند و مقتدر هستند. مدام از دیگران انتقاد می‌کنند اما تحمل شنیدن انتقاد دیگران از خودشان را ندارند. چرا که ذکر انتقاد از جانب دیگران باعث فعال شدن احساس بی ارزشی و پوچی در آن‌ها می‌شود.

این افراد که در حوزه طرحواره محدودیت‌های مختل قرار می‌گیرند، معمولاً در کودکیشان به صورت افراطی مورد تحسین و تمجید قرار گرفته‌اند. به اصطلاح، نازپرورده بار آمده‌اند و به آن‌ها القا شده که بهترین هستند. به عبارتی نیازهای آن‌ها بدون هیچ محدودیتی برآورده می‌شده. درنتیجه این باور در آن‌ها شکل می‌گیرد که در همه روابطشان آنچه مهم است نیاز آن‌هاست و حق هم در هر شرایطی با آن‌هاست. از طرف دیگر ممکن است برعکس، والدین در کودکی، آن‌ها را تحقیر می‌کرده‌اند. درنتیجه آن‌ها برای جبران آن سعی کرده‌اند که با نقابی از ارزشمندی، احساس حقارتشان را از دیگران مخفی نگه دارند. یعنی ممکن است در کودکی مورد بی رحمی قرار گرفته باشند. درنتیجه همانگونه که در کودکی مورد بی رحمی قرار گرفته‌اند، با دیگران در روابط کاری و عاطفی‌شان نیز بی رحمانه برخورد می‌کنند. این الگو شبیه آنچه است که در شخصیت خودشیفته نیز دیده می‌شود.

ممکن است جملاتی مشابه جملات زیر را از فردی با طرحواره استحقاق زیاد بشنوید.

تو که از این موضوع سر در نمیاری. چرا الکی حرف میزنی؟

به من چه که تو انقدر به هم ریختی. میخواستی وارد رابطه با من نشی.

تقصیر خودش بود. من کاری نکردم

دومین طرحواره محدودیت‌های مختل: خویشتنداری/ خود انضباطی ناکافی

طرحواره خویشتنداری/ خودانضباطی ناکافی (INSUFFICIENT SELF-CONTROL / SELF-DISCIPLINE (IS))دومین طرحواره از حوزه سوم طرحواره‌ها است. افرادی که این طرحواره را دارند، در کنترل خود و تکانه‌هایشان به شدت مشکل دارند. هرچه را بخواهند سریعاً عملی می‌کنند و بدون برنامه ریزی عمل می‌کنند. در صورتی که خواسته‌ای داشته باشند خواهان رسیدن آنی به آن خواسته هستند و به تعویق انداختن آنچه می‌خواهند برایشان بی معنی است. آن‌ها به هیچ وجه شکست و ناکامی را نمی‌توانند تحمل کنند و دچار هیجانات شدیدی در پی ناکامی می‌شوند. آن‌ها برای انجام کارهایشان به خود سخت نمی‌گیرند و هیچ پشتکاری از خود نشان نمی‌دهند و به اصطلاح عامیانه، راحت طلب هستند.

نظم و انضباط، قانونمندی و هدفمندی برای آن‌ها معنایی ندارد و تکانشی عمل می‌کنند. مثلاً ممکن است وقتی دچار خشم می‌شوند، شروع به بدگویی و یا حتی پرخاشگری فیزیکی کنند. یا مثلاً در مواردی ممکن است از فردی در اولین برخورد خوششان بیاید و به او پیشنهاد رابطه جنسی بدهند.

این افراد که در حوزه طرحواره محدودیت‌های مختل قرار می‌گیرند، معمولاً در کودکیشان در محیط بیش از حد سهل گیرانه رشد کرده‌اند. مثلاً والدین برای آن‌ها هیچگونه برنامه و نظمی تعیین نکرده‌اند و فرد در آشفته بازار آنچه می‌خواهد گرفتار شده و راهی جز پاسخ سریع به خواسته‌هایش را یاد نگرفته. یا ممکن است که ساختار خانواده در کودکی طوری در هم ریخته بوده که پدر و مادر یا سایر اعضای خانواده، نقش‌های خود را به درستی ایفا نمی‌کرده‌اند و بدون توجه به مسئولیتشان نسبت به یکدیگر هر کاری می‌خواسته‌اند می‌کرده‌اند. مثلاً والدین به راحتی به یکدیگر خیانت می‌کرده‌اند.

ممکن است جملاتی مشابه جملات زیر را از فردی با طرحواره خویشتنداری/ خودانضباطی ناکافی، زیاد بشنوید.

نمیدونم چی شد یهو این کار رو کردم. پشیمونم

من هرکاری دلم بخواد میکنم. کاری به مقررات و این چیزا ندارم

خیلی سخت نمیگیرم کارمو. فقط سر و تهش به هم بیاد

منبع برای مطالعه بیشتر

دسته سوم طرحواره یانگ

خروج از نسخه موبایل