پرسونالوژی

رویکرد آلپورت بخش دوم: مراحل رشد شخصیت، خودمختاری کارکردی و رفتار بیانگر

رویکرد آلپورت

در بخش اول نظریه آلپورت درمورد تعریف شخصیت، صفات و انواع صفات بحث شد. در متن حاضر، سایر مفاهیم موجود در رویکرد آلپورت مورد بحث قرار گرفته است. در پایان نیز نقدهای وارد بر این رویکرد، به صورت فهرست وار ذکر شده اند.

مفهوم شخصیت در رویکرد آلپورت

در رویکرد آلپورت برای توضیح شخصیت و نحوه شکل گیری آن، اصطلاح جدیدی به جای واژه های خود (self) و من (ego) به کار برده شد. آلپورت برای توصیف شخصیت منحصر به فرد هریک از افراد، واژه نفس یا خویشتن (proprium) را به کار برد. به نظر او این واژه بهتر می توانست جنبه های اختصاصی و بخش های مهم و اصلی شخصیت را پوشش دهد.

وی بخش های غیراصلی و غیرمهم ازجمله سایق ها و نیازهای بنیادی مثل گرسنگی و تشنگی؛ آداب و رسوم قبیله ای مثل نحوه سلام و احوال پرسی و نحوه لباس پوشیدن؛ و عادت های خودکار مثل مسواک زدن را جزو نفس یا خویشتن فرد نمی داند. شخصیت در رویکرد آلپورت طبق ۷ مرحله تکامل پیدا می کند و در نهایت پس از طی موفقیت آمیز این مراحل، فرد به بزرگسالی سالم از نظر هیجانی تبدیل می شود.

۷ مرحله رشد شخصیت در رویکرد آلپورت

از نظر آلپورت در ابتدا کودک هیچ آگاهی از وجود خود ندارد و خودش را از سایر افراد و اشیای بیرونی جدا نمی داند. بنابراین کاملا به والد یا مراقب خود، وابسته است. به همین دلیل در رویکرد آلپورت، کودکان در این مرحله به عنوان افرادی لذت جو، ویرانگر، خودخواه و غیراجتماعی شناخته می شوند.

خودبدنی

 طبق رویکرد آلپورت، کودک در ۲ سال اول زندگیش از بدن خود آگاه می شود مثلا دستش را از شی ای که در دست گرفته جدا می داند. همین آگاهی زمینه را برای آگاهی بعدی او از سایر جنبه های شخصیتش فراهم می کند. آلپورت تبیین جالبی درمورد این جنبه از شخصیت دارد. او می گوید” تصور کنید که توی یک فنجان، آب دهانتان را می اندازید اما بعد محتوای آن را دور می اندازید. به نظرتان مشکل چیست؟ آب دهانتان همان چیزی است که هرروز قورت می دهید چون جزئی از بدنتان است. اما زمانی که از دهانتان خارج می شود دیگر برایتان غریبه می شود.”

هویت خود

این بخش نیز در دو سال اول زندگی کودک، ایجاد می شود. زمانی که کودک قادر است کلام را آغاز کند و  از طریق زبان، خودش را از دیگران، مجزا بداند. او می تواند اسم خود را بگوید و با وجود تغییراتی مثل خواب و بیداری، خودش را موجودی ثابت می داند.

عزت نفس در رویکرد آلپورت

طبق رویکرد آلپورت، عزت نفس در ۲ تا ۴ سالگی گسترش می یابد. عزت نفس وقتی ایجاد می شود که کودک درک می کند توانایی کاوش در محیط و انجام یک سری از کارها را دارد. بنابراین احساس غرور و شایستگی می کند. واکنش والدین در این مرحله، بسیار مهم است. به گونه ای که اگر کودک را از کاوش کردن منع کنند، به جای احساس شایستگی، احساس حقارت و خشم در او شکل می گیرد.

بسط خود

این بخش در ۴ تا ۶ سالگی کودک ایجاد می شود. طبق رویکرد آلپورت در این مرحله، کودک به وجود افراد و اشیای خارج از خود، آگاه می شود. یعنی می داند که بعضی چیزها یا افراد جزئی از او نیستند اما بودنشان برای وجود او، ضروری است.

با شکل گیری این بخش، افراد قادرند خودشان را بر اساس اطرافیانشان مثل والدینشان، همسرشان، فرزندشان، گروهشان یا جامعه شان توصیف کنند. یا براساس فعالیت های مختلف، خود را توصیف کنند مثلا می گویند من یک روانشناس، یک دانشجو، یک بنا و … هستم. اینکه وقتی فردی اشتباهی می کند والدینش نیز احساس شرم می کنند یا وقتی روی ماشین کسی خط می اندازند احساس می کند به خودش ضربه زده اند به دلیل همین مفهوم بسط خود است.

خودانگاره یا تصویر خود

این بخش در ۴ تا ۶ سالگی ایجاد می شود. در این مرحله، خود واقعی (اینکه کودکان خود را چگونه می بینند) و خود آرمانی (اینکه کودکان دوست دارند خود را چگونه ببینند) شکل می گیرد. براساس رویکرد آلپورت نیز خود واقعی و خود آرمانی از تعامل  کودکان با والدینشان، ایجاد می شود. درنتیجه آن ها از انتظاراتی که والدینشان از آن ها دارند آگاه می شوند.

خود به عنوان عامل کنار آمدن منطقی

این بخش بین ۶ تا ۱۲ سالگی ایجاد می شود. در این مرحله فرد خود را برای حل مشکلات روزمره اش از نظر عقلانی و منطقی، توانمند می بیند. یعنی او می تواند برای مشکلاتش راه حل های موثر و کارآمدی را به کار ببرد.

تلاش نفسانی یا شخصی در رویکرد آلپورت

بعد از ۱۲ سالگی، نوجوان متوجه هدف های بلندمدتی مثل شغل می شود و برای رسیدن به اهداف و مقاصد زندگی آینده اش، برنامه ریزی می کند. درواقع این بخش که شخصیت را کامل می کند و بدون آن شخصیت فرد، ناقص می ماند به اهداف، آرمان ها، برنامه ها، سرگرمی ها، رهنمودی بودن و هدفمندی اشاره دارد. براساس رویکرد آلپورت، اوج تلاش شخصی فرد این است که خودش را هم مالک زندگی خودش و هم عامل آن بداند.

ویژگی های شخصیت بزرگسال سالم در رویکرد آلپورت

اگر کودک به خوبی مراحل فوق را طی کند می تواند تبدیل به بزرگسالی سالم شود. اما بزرگسال سالم از دیدگاه آلپورت چه ویژگی هایی دارد؟

فرد سالم از نظر هیجانی کسی است که همه هیجانات مثبت و منفی خود را می پذیرد و انکار نمی کند.

خودمختاری کارکردی

رویکرد آلپورت به انگیزش توجه زیادی داشت. آلپورت معتقد بود که برای درک شخصیت فرد در زمان حال، نیازی به بررسی عمیق گذشته او نیست. بلکه انگیزه های ابتدایی فرد، بعد از مدتی از منبع اولیه خود جدا و مستقل می شوند. یعنی انگیزه های گذشته فرد، تعیین کننده انگیزه های فعلی او نیستند بلکه خودمختار می شوند و در اثر یادگیری، تغییر می کنند.

مثلا ممکن است فردی به دلیل علاقه والدینش، رشته ای را انتخاب کند که دوست ندارد. اما بعد از مدتی که در این رشته تحصیل می کند به آن علاقمند می شود. درواقع از آن پس به جای اینکه برای والدینش درس بخواند به خاطر جذابیت آن رشته، درس می خواند.  یا مثلا فردی را در نظر بگیرید که به خاطر دریافت پول، به سختی کار می کند اما حتی بعد از پولدار شدن نیز آن کار را به همان اندازه انجام می دهد. چرا که الان خود کار کردن، هدف فرد است نه درآمدزایی آن.

خودمختاری کارکردی مستمر در رویکرد آلپورت

این نوع از خودمختاری در رویکرد آلپورت، سطح ابتدایی تر شخصیت است و جزء سازنده شخصیت محسوب نمی شود. خودمختاری کارکردی مستمر به برنامه خاصی که برای فرد تبدیل به عادت شده اشاره دارد. یعنی همان فعالیت های عادی و تکراری روزمره که فرد انجام می دهد بدون اینکه انتظار پاداش بیرونی داشته باشد. مثلا هرروز در زمان خاصی غذا می خورد، در زمان خاصی می خوابد و … چون سیستم عصبی اش او را به چنین رفتارهای تکراری، عادت داده است. این رفتارها زمانی برای رسیدن به هدفی انجام می شده اند اما الان بدون وجود آن اهداف، باز هم تکرار می شوند.

خودمختاری کارکردی شخصی در رویکرد آلپورت

این نوع خودمختاری در رویکرد آلپورت از اهمیت خاصی برخوردار است؛ چرا که برای رشد شخصیت بسیار مهم و ضروری است. این مفهوم به اهداف، ارزش ها، علایق و نگرش های فرد اشاره دارد. فرد حتی بدون دریافت پاداش بیرونی برای حرکت در جهت ارزش ها و رسیدن به اهداف خود، سخت تلاش می کند. همین بعد است که شخصیت را منحصر به فرد می کند. خود، بر اساس اینکه چقدر این انگیزه ها در جهت عزت نفس ما حرکت می کنند، تعیین می کند که چه انگیزه هایی نگه داشته شوند و کدام کنار گذاشته شوند.

بنابراین در رویکرد آلپورت اعتقاد بر این است که بین توانایی و علایق ما رابطه مستقیمی وجود دارد. مثلا ممکن است فردی در کودکی خود نقاشی کشیدن را به اجبار انتخاب کرده باشد اما زمانی که متوجه استعداد نقاشی خود می شود، به آن علاقمند می شود.

رفتار بیانگر در رویکرد آلپورت

رفتار بیانگر، مفهومی است که آلپورت پژوهش های مختلفی درمورد آن انجام داده است. رویکرد آلپورت رفتار را به دو دسته تقسیم نمود. رفتار کنارآمدن که بر اساس نیاز فرد در موقعیت های خاصی و برای مقابله با آن ها به صورت آگاهانه برنامه ریزی و اجرا می شود.

اما رفتار بیانگر، به رفتارهایی گفته می شود که بدون هدف مشخص و بدون آگاهی فرد، ظاهر می شوند اما جنبه های اساسی شخصیت او را نشان می دهند. از جمله رفتارهای بیانگر می توان به حالت چهره، آهنگ صدا، سبک حرکت، دست خط و … اشاره کرد. به عقیده آلپورت می توان با استفاده از فیلم های ضبط شده و دست خط، درمورد شخصیت فرد، قضاوت کرد.

 نقد به رویکرد آلپورت

با اینکه نظریه آلپورت نظریه ای مهم در سرآغاز روانشناسی شخصیت است اما انتقاداتی هم به آن وارد شده است.

  1. مفاهیم مطرح شده در رویکرد آلپورت، زمینه ساز پژوهش های زیادی نشد.
  2. مفاهیمی همچون خودمختاری کارکردی یا تلاش شخصی، قابل مشاهده و دستکاری در موقعیت های آزمایشی نبودند.
  3. رویکرد آلپورت فقط براساس بررسی بزرگسالان سالم از نظر هیجانی صورت گرفته و به بررسی بیماران روانرنجور و روان پریش نپرداخته است.
  4. رویکرد آلپورت بیشتر بر اساس گمانه زنی های فلسفی و عقل سلیم استوار بود نه پژوهش های علمی.

بعد از این رویکرد، رویکردهای دیگری همچون رویکرد کتل، آیزنک و نظریه ۵ عاملی شخصیت معرفی شدند و هر نظریه سعی در جبران ضعف های نظریات قبل از خود داشت.

منابعی برای مطالعه بیشتر

  1. کتاب روانشناسی شخصیت شولتز و شولتز ترجمه یحیی سیدمحمدی
  2. functional autonomy
  3. expressive behavior
خروج از نسخه موبایل