پرسونالوژی

نظریه میلون : نظریه تکاملی و دسته بندی اختلالات شخصیت

نظریه تکاکلی شخصیت میلون

تئودور میلون، یکی از نظریه پردازان شخصیت است که به دلیل تاثیرگذاریش در این حوزه، جوایز و افتخارات مختلفی را کسب نمود. کار روی موضوع شخصیت در تز دکتری، سرآغاز علاقه میلون به این حوزه بود. میلون با انتشار کتاب ها و نوشته های مختلف درمورد شخصیت و نقشی که نوشته اش در DSM-III داشت، ابزار سنجش چندمحوری میلون (MCMI) را برای سنجش شخصیت، معرفی نمود. در نوشته حاضر درمورد نظریه میلون ، بحث خواهیم کرد.

ارتباط تکامل و شخصیت در نظریه میلون

در نظریه میلون ، اعتقاد بر این است که شخصیت کلیتی ذاتی از ابعاد مؤثر بر هم است. بنابراین، منطقاً یک نظریه شخصیت باید طوری بنا نهاده شود که همانند خود سازه شخصیت، یکپارچه باشد. درست همان­طور که شخصیت با الگویابی یکپارچه متغیرها در سرتاسر ماتریس شخص مرتبط است، این ارگانیزم یکپارچه است که زنده می­‌ماند، تولید مثل می­‌کند و پتانسیل­‌های سازگارانه و ناسازگارانه خود را به نسل­‌های بعدی منتقل می­‌کند.

نظریه میلون ، رفتار و شخصیت را نتیجه عملکرد ژن­‌ها، ساختار مغز، فیزیولوژی و تکامل در نظر می­‌گیرد. این عقیده را که ژن­‌ها و عوامل تکاملی در شکل­ گیری شخصیت و رفتار، مشارکت می‌کنند؛ می­‌توان در نوشته­‌های چارلز داروین جستجو کرد. میلون معتقد است که هر فردی منحصر به فرد است و با ترکیبی از عوامل ژنتیکی که از نیاکانش به ارث رسیده است، شناسایی می‌­شود. ویژگی­‌ها و رفتارهای انسان، حاصل انتخاب طبیعی است. ویژگی­‌هایی که ارزش بقا دارند حفظ و از یک نسل به نسل بعدی منتقل می­‌شوند. به همین دلیل، این رویکرد، «نظریه تکاملی شخصیت» نامیده شده است.     

مدل یادگیری تکاملی ـ اجتماعی میلون

نظریه میلون مدل جامعی درباره شخصیت و اختلال‌­های شخصیت ارائه داد که شکل­‌بندی آن در آغاز بر اساس اصطلاحات یادگیری اجتماعی بود و در نهایت اصطلاحات تکاملی را نیز به آن اضافه کرد. میلون در ابتدا شخصیت را بر اساس سه قطب­ بندی توصیف کرد: لذت ـ درد، خود ـ دیگری و منفعل ـ فعال. بعداً، میلون چهارمین قطب­‌بندی را که تفکر ـ احساس نامید، به مدل خود اضافه کرد. این قطب‌­بندی، گستره‌­ای را نشان می‌­دهد که افراد به تفکر یا شهود استناد می‌کنند.

قطب‌بندی‌های شخصیت در نظریه میلون

نظریه میلون ، چهار اصل بنیادی تکامل را که با قطب­‌بندی­‌های ابتدایی میلون سازگار بودند، مشخص کرد: هدف­های وجودی، که به بهبود زندگی و صیانت زندگی اشاره دارد و در قطب­‌بندی لذت ـ درد منعکس می‌­شوند؛ روش‌­های انطباق که میلون آن­ها را در قالب اصطلاحات سازش در برابر تغییر محیط، توصیف می­‌کند (آیا فرد منطبق می‌­شود یا تلاش می­‌کند دنیا و به ویژه افراد دیگر را با خود، منطبق سازد) که در قطب‌­بندی منفعل ـ فعال منعکس می­‌شوند؛ راهبردهای تولید مثل یا تکثیر که به گستره‌­ای اشاره دارد که شخص یا بر تفرد و یا بر پرورش دیگران متمرکز می‌شود و در قطب‌­بندی خود ـ دیگری انعکاس می‌­یابد؛ و فرایندهای انتزاع که به توانایی برای تفکر سمبلیک اشاره دارد و در قطب­‌بندی تفکر ـ احساس منعکس شده‌­اند.     

بقا: صیانت زندگی و بهبود زندگی (قطب‌بندی درد-لذت)

اولین تکلیف هر ارگانیزمی، بقاء آن است. رفتارهایی که لذت‌بخش تلقی می­‌شوند معمولاً تکرار می‌­شوند و بقا را افزایش می‌­دهند؛ رفتارهایی که دردناک تلقی می‌­شوند معمولاً به دلیل اینکه بالقوه تهدید کننده حیات هستند، تکرار نمی‌­شوند. این دو فرایند اصلی، طبق نظریه میلون ،هدف­های وجودی نامیده می­‌شوند. در بالاترین مرحله انتزاع، این مکانیزم­‌ها به صورت پدیدار­شناختی یا مجازی، آن­چه را که ما قطب لذت ـ درد نامیده‌­ایم، شکل می‌­دهند.

انطباق: سازش و تغییر بوم‌شناختی (قطب‌بندی فعال-منفعل)

طبق نظریه میلون ، دومین تکلیف تکاملی، انطباق است. جانداران یا باید خود را با محیط وفق دهند یا محیطشان را به نفع خود، تغییر دهند تا آن را با سبک عملکرد خود، تطبیق دهند. وقتی یک ساختار یکپارچه وجود دارد، باید بتواند هستی خود را در میان تغییرات انرژی و اطلاعات محیطش، حفظ کند.

تولید مثل: پرورش و تولید نسل (قطب‌بندی خود-دیگری)

سومین تکلیف همگانی تکامل در نظریه میلون که هر جانداری با آن روبرو می‌شود به سبک‌های تولید مثل، به خصوص مکانیزم‌های زیستی ـ اجتماعی، مرتبط است که هر جنسی برای به حداکثر رساندن مشارکت خود در خزانه ژنی، از آن استفاده می‌کند.

تفکر انتزاعی: قطب‌بندی احساس-تفکر در نظریه میلون

تفکر برای ترکیب گوناگونی­‌ها در یک کلیت واحد، تفکر سمبولیکی، سنجش و ارزیابی و … به کار می‌­رود. ذهن انتزاعی، انسان را قادر می‌­سازد تا از عالم وجودی خود، اصل و ماهیت خود و منشاء گذشته خود، آگاه باشد. رهایی از حال و واقعیت و در نظر گرفتن مفاهیم جدید با تفکر انتزاعی، امکان­‌پذیر می‌­گردد. طبق نظریه میلون ، اعجاب­‌انگیزترین توانایی شناختی انسان، توانایی تفکر در مورد آینده و چیزی است که هنوز وجود ندارد.

مراحل تکاملی در نظریه میلون

در نظریه میلون ، مراحل حساسی از رشد نورولوژیک وجود دارد. هر یک از این مراحل، دارای محدودیت زمانی خاص خود هستند.

     

دلبستگی حسی

دامنه این مرحله در نظریه میلون از تولد تا ۱۸ ماهگی است. فرایند غالب این مرحله، فرایند حسی بنیادین است که در جهت رشد عصبی، فعال است. دلبستگی، جریانی است که میزان نزدیکی طفل را به سایرین نشان می­‌دهد. میلون معتقد است فقر محرک در این مرحله می‌­تواند باعث بی­‌احساسی، نقص در دلبستگی اجتماعی و افسردگی شود. دریافت افراطی محرک باعث بیش‌فعالی، تحرک‌­جویی و وابستگی میان‌­فردی نابهنجار می­‌گردد. تکلیف این مرحله، تحول و ‌گسترش اعتماد به دیگران است.

خودمختاری حسی ـ حرکتی

میلون، دامنه تقریبی این مرحله را بین ۱۲ ماه تا ۶ سال می‌داند. کودک در این مرحله قادر است فعالیت‌­هایی روی اشیا انجام دهد و بر محیط، تأثیر گذارد. در این مرحله با رشد توانایی­‌های کلامی و حرکتی، کودک به تدریج خودمختارتر و مستقل­‌تر می‌­شود. فقر محرک در این مرحله احتمالاً منجر به فقدان رفتارهای جستجوگرانه و رقابت­‌جویی می‌­گردد. فقدان تغذیه محرک؛ سبب کم­رویی، نافعالی و سلطه­‌پذیری می­‌شود. از سوی دیگر تغذیه افراطی، منجر به تظاهرات کنترل نشده، بی­‌مسئولیتی اجتماعی و خودشیفتگی می­‌گردد. تکلیف این مرحله، کسب اعتماد به نفس است.

هویت تناسلی ـ جنسی

دامنه سنی این مرحله، بین ۴ سال تا نوجوانی است. میلون آغاز رشد تفکر انتزاعی را در این مرحله می‌داند. فقر محرک در این مرحله، ناتوانی در یافتن مسیری برای زندگی شخصی، فقدان انضباط و الگوهای رفتار تکانشی را می­‌تواند در پی داشته باشد. دریافت افراطی محرک در این مرحله ممکن است سبب فرونشانی خودانگیختگی، انعطاف‌پذیری و خلاقیت گردد. تکلیف رشدی این مرحله، درونی کردن نقش‌­های جنسی است.

یکپارچگی درون قشری

این مرحله، دوره نوجوانی را در بر می­‌گیرد. تمرکز این مرحله بر بودن در زمان حال است. در این مرحله فرد توانمند می‌­شود تا از تفکر عینی به سمت تفکر انتزاعی حرکت کند. تکلیف این مرحله، تعادل منطق و هیجان است. 

طبقه بندی جامعی که میلون طبق معیارهای بالا از اختلالات شخصیت ارائه می‌دهد را از متن اختلال شخصیت در میلون، مطالعه نمایید.

منبعی برای مطالعه بیشتر

theodore millon theory of personality and its disorders

خروج از نسخه موبایل