نظریه راتر، ابعاد مختلفی دارد مانند نظریه یادگیری اجتماعی، منبع کنترل و غیره. در این متن نظریه او در مورد منبع کنترل را بررسی میکنیم و به کاربرد نظریه راتر در درمان، خواهیم پرداخت.
راتر متوجه شد برخی افراد معتقدند که تقویت کنندهها به اعمال خودشان بستگی دارد و اعمال آنها تقویت کنندهها را کنترل میکنند اما برخی دیگر معتقدند که تقویت کنندهها به وسیلهی دیگران و نیروهای بیرونی کنترل میشوند. این مفهوم را راتر، منبع کنترل (locus of control) نامید. در روانشناسی شخصیت، منبع کنترل درجهای است که افراد باور دارند بر پیامدهای رویدادهای زندگیشان کنترل دارند.
چگونه راتر به مفهوم منبع کنترل رسید؟
راتر در طول دههی ۵۰ و اوایل دههی ۶۰ از این مشاهده شگفت زده شد که افراد بسیاری بعد از تجربه کردن موفقیت، احساس کنترل شخصی خود را افزایش ندادند و افراد دیگر بعد از شکستهای مکرر انتظارات خود را کاهش ندادند. شخصیت افراد در این واکنشها دخیل بود. به عبارتی دیگر، برخی افراد پیامدهای موفقیتآمیز خود را به صورت شانس یا تصادف توجیه کردند در حالی که برخی دیگر حتی بعد از چند رفتار تقویت نشده احساس کنترل شخصی خود را حفظ کردند. این گرایشات مخصوصا در موقعیتهایی مطرح بود که افراد آنها را مبهم یا جدید میدانستند یا در مواقعی که مطمئن نبودند پیامد رفتارشان ناشی از مهارت آنها یا پیشامد تصادفی است. راتر معتقد بود که هم موقعیت و هم شخص در کنترل شخصی و منبع کنترل دخیل است.
کنترل درونی در برابر کنترل بیرونی
افرادی که در شخصیت آنها منبع کنترل، درونی است، عقیده دارند اگر تقویتی دریافت کنند تحت تاثیر رفتارها و نگرشهای خودشان قرار دارد. این افراد شرایط را تحت کنترل خود می دانند و مطابق با آن رفتار و عمل میکنند. آنها به سوی اهدافشان حرکت میکنند چون انتظار کلی دارند که موفق خواهند شد. تلاش دیگران برای تاثیر گذاشتن بر آنها بیفایده است. در نتیجه به صورت افرادی با شخصیت مستقل دیده میشوند که دیگران و نشانه های محیط تاثیر اندکی بر آنها دارد. منبع کنترل درونی در آنها منجر به اضطراب کمتر و اعتماد به نفس بیشتر شده است. چون متکی به خودشان هستند و عقیده دارند کنترل اوضاع را در دست دارند.
افرادی که در شخصیت آنها منبع کنترل، بیرونی است، عقیده دارند پاداشهایی که دریافت میکنند تحت تاثیر دیگران، سرنوشت و یا شانس است و خودشان کنترلی بر اوضاع ندارند. این افراد عقیده دارند در رابطه با نیروهای بیرونی ناتوان هستند و نیروهای بیرونی کنترل کنندهی آنها هستند. آنها عقیده دارند نگرشها و باورهای آنها اثری بر تقویت کنندهها ندارد و اگر در شرایطی حضور دارند یارای تغییر آن را ندارند. در نتیجه تلاشی برای بیرون کشیدن خود از شرایط ناراحت کنندهای که در آن هستند، نمیکنند.
پرورش دادن منبع کنترل در کودکی
شواهد نشان میدهد که منبع کنترل عاملی است که در کودکی آموخته میشود و والدین در شکلگیری آن تاثیر بهسزایی دارند. منبع کنترل کودک مستقیما با رفتار والدین در ارتباط است. والدین کودکان با منبع کنترل درونی، افرادی حمایتکننده شناسایی شدند که موفقیتهای فرزندانشان را ارج مینهادند. والدین سبک تربیتی مقتدرانه داشتند به این معنا که انضباط و محبت در سیستم تربیتیشان در حد اعتدال بود. والدین با بزرگ شدن فرزندانشان، آنها را به سمت استقلال بیشتر سوق میدهند و در جهت ارتقای منبع کنترل درونی مفید واقع میشوند. اما والدینی که مدام فرزندشان را امر و نهی میکنند و کوچکترین آزادی عملی به او نمیدهند، زنگ خطری است برای ایجاد منبع کنترل بیرونی. چون رفتارهای فرزندان متکی به رفتار والدین میشود و به مرور تصور میکنند هیچ کنترلی بر شرایط و موقعیتهایشان ندارند و دیگران جهت دهنده به زندگی آنان هستند.
ارزیابی منبع کنترل
راتر به منظور بررسی این مفهوم، مقیاس کنترل درونی- بیرونی را طراحی کرد و آن را مبنای رسالهی دکتری دو دانشجویش به نامهای جری- فارس (۱۹۵۵) و ویلیام جیمز (۱۹۷۵) قرار داد. این مقیاس از ۲۹ ماده تشکیل شده است که ۲۳ جفت آن برای کنترل درونی یا بیرونی نمره گذاری میشود و ۶ ماده برای مخفی کردن هدف این مقیاس در نظر گرفته شده است. این مقیاس در جهت منبع کنترل بیرونی نمره گذاری میشود. ۲۳ بالاترین نمره منبع بیرونی و صفر بالاترین نمره ی منبع درونی در نظر گرفته شده است.
در این پرسشنامه افرادی که در منبع کنترل درونی نمره بالایی به دست آوردهاند، عقیده دارند که منبع کنترل درون وجود آنهاست و شخصیت آنان اینگونه تعریف شده است و توانایی دارند که کنترل شخصی زیادی روی موقعیتهایی که با آن سر و کار دارند، اعمال کنند. اما افراد با منبع کنترل بیرونی بر این باورند که زندگی با نیروهایی خارج از درون آنها کنترل میشود و آنها توانایی مقابله با این نیروهای بیرونی را ندارند.
رفتار ناسازگارانه در نظریه راتر
در نظریه راتر، رفتار ناسازگارانه هر گونه رفتار پایداری است که به فرد اجازه نمیدهد به هدف مطلوبش نزدیکتر شود. این رفتار اغلب از ترکیب ارزش نیاز زیاد و آزادی حرکت کم ناشی میشود. مثلا نیاز به عشق و محبت معقولانه است اما برخی افراد به طرز نامعقولی هدف دوست داشتنی بودن را برای هر فردی تعیین میکنند. بنابراین ارزش نیاز از آزادی حرکت فراتر میرود و منجر به رفتاری دفاعی یا ناسازگارانه میشود.
رواندرمانی در نظریه راتر
در نظریه راتر، مشکلات روان درمانی مشکلات نحوهی تاثیر گذاشتن بر تغییرات در رفتار از طریق تعامل یک نفر با دیگری است. این مشکلات در قالب مشکلات یادگیری انسان در یک موقعیت اجتماعی است. هدف درمان راتر هماهنگ کردن آزادی حرکت با ارزش نیاز است. با این هدف که رفتارهای دفاعی و اجتنابی کاهش یابد. درمانگر نقش فعالی را ایفا میکند و دو هدف درمانی را دنبال میکند. اهمیت اهداف را برای فرد تغییر دهد و انتظارات موفقیتی که احتمال رسیدن به آن اندک است را کاهش دهد. اگرچه درمانگر فعال است اما در نهایت بیماران باید یاد بگیرند مشکلاتشان را حل کنند و به منبع کنترل درونی خود متکی باشند.
منبع برای مطالعه بیشتر
- وبسایت psychology mind