در مبحث طرحوارهها به تعریف طرحواره و ارتباط آن با شخصیت پرداختیم و نگاهی اجمالی به ۵ طرحواره یانگ داشتیم. در مباحث جداگانهای نیز ویژگیهای کامل طرحوارههای حوزه اول تا چهارم یعنی طرحوارههای بریدگی/ طرد، عملکرد مختل، محدودیتهای مختل و دیگر جهت مندی مورد بحث قرار گرفت. در متن حاضر نیز بر آنیم تا ویژگیهای آخرین دسته طرحوارههای یانگ یعنی طرحواره گوشبهزنگی و بازداری را با ذکر مثالهایی به شیوه ساده بیان کنیم. اما مانند آنچه در مورد سایر طرحوارهها گفتیم در صورتی میتوانیم بگوییم چنین طرحوارهای در ما وجود دارد که ویژگیهای ذکرشده در ادامه متن، در موقعیتها و روابط مختلفی در ما وجود داشته باشد.
ویژگی مشترک طرحواره گوش به زنگی و بازداری
افراد با طرحواره گوشبهزنگی دائماً نسبت به خطر، گوش به زنگ و حساس هستند. به همین دلیل، اضطراب زیادی را تحمل میکنند و معمولاً جهت کاهش اضطرابشان دست به انجام یک سری کارهای خاصی میزنند. به همین دلیل معمولاً بازداری تکانهها و هیجانات در این افراد به وفور دیده میشود. ۴ طرحواره در این حوزه قرار میگیرند که در ادامه متن به هر یک از آنها با ذکر مثال پرداخته میشود.
اولین طرحواره حوزه پنج : منفی گرایی/ بدبینی
همانطور که از نام آن پیداست در طرحواره منفی گرایی/ بدبینی، به عنوان اولین طرحواره حوزه پنج، افراد سوگیری در توجه و حافظه دارند. به این صورت که بیشتر به اتفاقات بد و منفی توجه میکنند و بیشتر خاطراتی را به یاد میآورند که بار منفی دارند. مثلاً به مواردی مثل شکست در یک آزمون مهم، شکست عاطفی، بیماری، مرگ، ورشکستگی و … بیشتر توجه میکنند و به موفقیتها و اتفاقات مثبت مثل تولد، موفقیت تحصیلی، جشن، قبولی در یک آزمون، یک رابطه خوب و … توجه خیلی کمی دارند. زمانی که از چنین افرادی میخواهیم که از گذشته خود بگویند معمولاً به مواردی اشاره میکنند که خاطرات تلخ و منفی را در برمیگیرد. مثلاً اگر همسرشان یکبار با آنها برخورد بدی کند، خوبیهای او را نادیده میگیرند و میگویند او همیشه همینطوره.
افرادی با این طرحواره، معمولاً در خانوادهای رشد کردهاند که تأکیدشان بر گرفتاریها و مشکلات زندگی بوده و کمتر به جنبههای مثبت توجه میکردهاند. همچنین زمانی که شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه نامناسب باشد؛ مثلاً افراد درگیر فقر، جنگ و … باشند، امکان شکل گیری این طرحواره بیشتر است.
ممکن است چنین جملاتی را از فردی با طرحواره منفی گرایی بدبینی زیاد بشنوید.
هرچی یادم میاد شانس نداشتم
اینم از بدبختی امروز
یه چیزی نیست دلم بهش خوش باشه
سومین طرحواره حوزه پنج : بازداری هیجانی
افرادی با طرحواره بازداری هیجانی، به عنوان دومین طرحواره گوش به زنگی، به شدت هیجانات خود را بازداری میکنند. بیشترین هیجانی که این افراد آن را سرکوب میکنند، خشم است. گویی این افراد از ابراز هیجانات خود میترسند و به خاطر ترس از پیامدهای منفی آشکار شدن هیجاناتشان، آنها را نشان نمیدهند. گرچه ظاهراً ممکن است آرام به نظر برسند اما خیلی از این افراد درگیر مشکلات جسمی میشوند که به دلیل هیجانات سرکوب شده به خصوص خشم است که در جسمشان راهی برای ابراز پیدا کرده. این افراد حتی هیجانات مثبت مثل شادی را هم به درستی ابراز نمیکنند.
این افراد معمولاً در دوران کودکیشان به خاطر ابراز هیجانات طبیعیشان تنبیه شدهاند. مثلاً به خاطر خشم نسبت به دوستی که آنها را کتک زده به او میگویند بچه بد چرا اینطوری میکنی؟ یا به خاطر عدم ابراز هیجاناتشان مورد تحسین و تشویق قرار گرفتهاند. مثلاً در حالی که حیوان خانگیاش مرده و او طبیعتاً باید غمگین باشد به او میگویند آفرین بچه خوب، گریه نمیکنه. یا ممکن است این افراد در زمان کودکی، شناختی نسبت به هیجانات خود نداشتهاند و به همین دلیل در ابراز آن نیز دچار مشکل شدهاند. بنابراین این باور در این افراد شکل گرفته که عدم ابراز هیجانات به خصوص هیجانات منفی باعث ایجاد امنیت و کاهش اضطراب در آنها میشود.
ممکن است چنین جملاتی را از فردی با طرحواره بازداری هیجانی زیاد بشنوید.
اصلاً مهم نیست، ناراحت نشدم
نه عصبانی نیستم ازت
من همه احساساتم رو میریزم تو خودم

طرحواره معیارهای سختگیرانه/ عیب جویی
افراد با طرحواره معیارهای سختگیرانه، به عنوان سومین طرحواره گوشبهزنگی ، یک سری معیارها و قواعد سختگیرانهای را برای خود تعیین کردهاند و در صورتی که از آنها سرپیچی کنند دچار اضطراب و احساس گناه میشوند. به همین دلیل جهت جلوگیری از اضطراب، به صورت انعطاف ناپذیر و خشک، برنامههایی را برای خودشان در زمینه انجام امور شغلی، شخصی و خانوادگی تعیین میکنند و دقیقاً طبق زمان بندی تعیین شده عمل میکنند و بسیار کمالگرا هستند. این افراد معمولاً خیلی نسبت به دیگران عیب جو و منتقد هستند. این الگوی نظم و ترتیب و قاعده مند بودن خشک و افراطی، شبیه الگویی است که در شخصیت وسواسی جبری نیز دیده میشود.
افرادی با این طرحواره معمولاً در کودکی، والدینی داشتهاند که خیلی سختگیر و کمالگرا بودهاند و آنها را به دلیل کوچکترین نقص و اشتباهی سرزنش میکردهاند و فقط در صورتی آنها را مورد پذیرش و توجه قرار میدادهاند که کارشان را کامل انجام دهند. در نتیجه فرد به این باور میرسد که فقط در صورتی مورد محبت و پذیرش است که هیچ نقصی نداشته باشد و کامل باشد. لذا فرد از قواعد و معیارهای سختگیرانهای در این جهت، استفاده میکند.
ممکن است چنین جملاتی را از فردی با طرحواره معیارهای سختگیرانه زیاد بشنوید.
باید این کار رو تا این تایم انجام بدم
این تیکه ش اشتباه شد. اصلاً دیگه به درد نمیخوره
کار رو باید کامل و بدون نقص انجام داد
طرحواره تنبیه
افرادی با طرحواره تنبیه، به عنوان چهارمین طرحواره گوشبهزنگی ، معتقدند که تحت هر شرایطی هر مشکلی که پیش آید مستحق سرزنش و تنبیه هستند. این افراد بعد از هر رویدادی که با شکست همراه است خودشان را مقصر میدانند و ممکن است نقش عوامل دیگر را نادیده بگیرند. مثلاً ممکن است خیانت پارتنرشان را به اشتباه خودشان نسبت دهند و نقش پارتنر را در این خیانت در نظر نگیرند.
معمولاً چنین افرادی در زمان کودکیشان به خاطر هر مشکلی که در خانواده پیش میآمده مقصر در نظر گرفته میشدهاند. مثلاً والدین در حین دعوای خود به این اشاره میکردهاند که اگر این بچه نبود من زندگی با تو را تحمل نمیکردم. بنابراین کودک درگیر احساس گناه میشود و به دلیل عدم تحمل احساس گناه خود را مقصر و مستحق تنبیه میداند.
ممکن است چنین جملاتی را از فردی با طرحواره تنبیه زیاد بشنوید.
همش تقصیر منه
اگر من این کار رو نمیکردم اینطور نمیشد
حقمه. بایدم اینطور به سرم بیاد