همان طور که میدانید طرحوارهها باورهای عمیقی در ما هستند که میتوانند شخصیت ما را شکل دهند و گاهی باعث ایجاد برخی از اختلالات شخصیت شوند. در متون قبل به توضیح حوزه اول، حوزه دوم و حوزه سوم طرحوارهها پرداختیم. در متن حاضر به حوزه چهارم طرحوارهها یعنی طرحواره دیگر جهتمندی میپردازیم که شامل سه طرحواره میشود. سعی بر آن است تا با ارائه توضیحات و مثالهایی ساده، سه طرحواره این حوزه مورد بحث قرار گیرد. بنابراین میتوانید با خواندن متن حاضر تا حدودی به ویژگیهای افرادی با این طرحوارهها پی ببرید. اما به این نکته توجه کنید که تنها در صورتی که این الگوها در موقعیتها و روابط مختلف تکرار شوند میتوان گفت که چنین طرحوارهای در فرد وجود دارد.
ویژگی مشترک طرحواره دیگر جهتمندی
محوریت فکری افراد هر سه طرحواره دیگر جهتمندی (other-directedness)، دیگران هستند. یعنی پشت تمام انگیزههای آنها به جای یک میل درونی، شکلی از نیاز به دیگران نهفته است. فرد درستی خودش را بر مبنای قضاوت دیگران قرار میدهد نه بر مبنای قضاوتهای خودش. گویی فرد به جای توجه به اهداف خودش و رضایت درونیاش به رضایت دیگران توجه میکند. او میترسد که در صورت توجه نکردن به آنچه برای دیگران مهم است، دیگران از او خشمگین یا دلخور شوند. و میل به راضی نگه داشتن دیگران هیچگاه در فرد فروکش نمیکند و تمام تصمیمات کوچک و بزرگ او را تحت الشعاع قرار میدهد.
طرحواره اطاعت/ انقیاد: اولین طرحواره دیگر جهتمندی
افراد با طرحواره اطاعت/ انقیاد (subjugation)، به عنوان اولین طرحواره دیگر جهتمندی، در همه روابط خود مانند یک سرباز در برابر فرمانده عمل میکنند. در روابط کاری، خانوادگی، دوستانه، عاطفی و … کاملاً مطیع اطرافیانشان میشوند. حتی اگر حق با خودشان باشد از حقشان دفاع نمیکنند چون میترسند که طرف مقابلشان از دست آنها ناراحت یا خشمگین شود و روابطشان خدشه دار شود. مثلاً در محل کار همکارش وظیفه خود را به دوش او میگذارد و او بدون هیچ اعتراضی آن را انجام میدهد حتی اگر برایش سخت باشد. یا مثلاً اگر در روابط عاطفی، پارتنرش به او میگوید که چنین پوششی داشته باش یا اینجا برو و آنجا نرو، بدون چون و چرا و بدون پرسیدن دلیل، چشم میگوید.
این افراد حتی اگر از دیگران عصبانی باشند، خشم خود را سرکوب میکنند چون میخواهند توجه آنها را جلب کنند و از خشم آنها میترسند. علت شکل گیری این طرحواره این است که والدین در کودکی در صورتی فرد را میپذیرفتهاند که به خواسته آنها عمل میکرده. مثلاً میگفتهاند اگر این کار را کنی دوستت دارم یا اگر این کار را کنی بچه بدی هستی. بنابراین این باور در فرد شکل گرفته که برای دریافت توجه و محبت از دیگران، باید هر آنچه که آنها میگویند را انجام دهد.
ممکن است چنین جملاتی را از فردی با طرحواره اطاعت/ انقیاد زیاد بشنوید.
بله چشم حتماً انجام میدم
نه بابا اصلاً من دلخور نیستم ازت
شما فقط دستور بده من انجام میدم
طرحواره خود قربانی سازی/ ایثار: دومین طرحواره
افراد با طرحواره خود قربانی سازی/ ایثار (self-sacrifice) به عنوان دومین طرحواره حوزه چهارم فقط به فکر دیگران هستند. آنها نیازها و خواستههای خود را نادیده میگیرند و به نیازها و خواستههای دیگران رسیدگی میکنند. همین فداکاری و از خودگذشتگی افراطی موجب میشود که خود را به هر دردسری بیندازند تا به دیگران که درگیر مشکلی هستند، کمک کنند، حتی اگر به ضرر خودشان باشد. مثلاً چنین فردی ممکن است خودش به کتابش نیاز داشته باشد اما وقتی دوستش از او درخواست میکند، کتاب را به او بدهد. یا ممکن است در حالی که برای انجام کاری عجله دارد، همکارش را به مطب دکتر برساند درحالی که همکار دیگری که عجله ندارد هم میتواند این کار را بکند. اما زیربنای این ایثار افراطی این است که فرد خودش را در نظر دیگران فردی خیرخواه معرفی کند و بتواند توجه آنها را به خودش جلب کند.
به دلیل کمک افراطی این افراد به دیگران، آنها معمولاً دوستان زیادی دارند اما در مواقع نیاز از آنها درخواست کمک نمیکنند و فقط طالب کمک رسانی هستند. به دلیل سرکوب خشمشان معمولاً از مشکلات جسمی مثل مسائل قلبی و گوارشی رنج میبرند. معمولاً علت شکل گیری این طرحواره، والدینی بودهاند که به جای مراقبت از کودک، خودشان به دلیل بیماری جسمی یا روانی نیاز به کمک فرزندشان داشتهاند یا اینکه کودک به هر دلیلی خودش نقش والد را در محیط کودکیش ایفا میکرده. بنابراین در او این باور شکل گرفته که برای نگه داشتن توجه دیگران باید همیشه مراقب و نگران آنها باشد و بدون دریافت کمک از آنها، بی دریغ به آنها کمک کند.
ممکن است چنین جملاتی را از فردی با طرحواره خود قربانی سازی/ ایثار زیاد بشنوید.
هر کمکی از دستم برمیاد بگو
نه الان من مهم نیستم. فعلاً باید به فکر اون بود
اصلاً اذیت نمیشم. برات درستش میکنم

طرحواره تأییدجویی/ جلب توجه: سومین طرحواره دیگر جهتمندی
همانطور که از نامش پیداست، افراد با طرحواره تأیید جویی/ جلب توجه (approval-seeking/ recognition-seeking)، به عنوان سومین طرحواره دیگرجهتمندی، مدام به دنبال جلب توجه دیگران هستند. هدف این افراد از هر چیزی در نهایت به این برمیگردد که آیا با این کار دیگران تأییدشان میکنند یا نه. به عبارت دیگر، ادامه تحصیل، شغل، ازدواج و حتی موارد کم اهمیتتری مثل لباس پوشیدن آنها تحت تأثیر آنچه است که دیگران میپسندند. مثلاً فرد برخلاف میل و توانمندی خودش یکی از رشتههای دانشگاهی با پرستیژ را انتخاب میکند تا وجهه اجتماعی به دست آورد. یا مثلاً به جای آنکه هدفش از پوشیدن لباسهای مارک، کیفیت آنها باشد، این است که دیگران او را پولدار بدانند.
به عبارت دیگر آنها دائماً در حال تظاهر بهترین داشتهها در زندگی خود هستند و وقتی دیگران از آنها تعریف کنند به هدف خود میرسند. اما این میل به کانون توجه بودن در آنها پایان ناپذیر است. این الگو شبیه آنچه است که در شخصیت نمایشی نیز دیده میشود. معمولاً والدین این افراد، اهل چشم و هم چشمی با دیگران بودهاند و کودکشان را به جلب توجه در مقابل دیگران تشویق میکردهاند.
ممکن است چنین جملاتی را از فردی با طرحواره تأییدجویی/ جلب توجه زیاد بشنوید.
خیلی کلاس داره
مهم اینه که جلوی مردم زشت نباشه
بهش بگو که بفهمه اینو داری