شارلوت بوهلر، از جمله نظریهپردازانی است که در زمینه رشد کودکان و نوجوان، صاحب نظر میباشد. نظریه بوهلر با رویکردی انسانگرایانه و وجودی به بررسی مراحل رشدی انسان پرداخته است.
نظریه بوهلر در ارتباط با سایر رویکردها
از آنجایی که بوهلر رویکردی انسانگرایانه-وجودی دارد؛ بنابراین به انسان به عنوان یک کل نگاه میکند و با رویکردهایی مانند روانکاوی که به دید کاهشگرایانه به انسان نگاه میکنند، متفاوت است. در روانکاوی آگاهی به هشیار و ناهشیار تقسیم میشود و رشد شخصیت براساس تمایلات ناهشیاری که به واسطه نهاد در زمینه نیاز جنسی و نیاز به پرخاشگری در فرد احساس میشود، تبیین میشود. کلنگری بوهلر به این معنا نیست که اهمیت نهاد و ناهشیار را در رشد شخصیت انکار میکند؛ بلکه بوهلر در حالیکه بر اهمیت این مفاهیم اذعان دارد؛ اما در هر مرحله رشدی تنها یک عامل را اثرگذار نمیداند و تعامل عوامل مختلف را در شکلگیری شخصیت در هر مرحله، موثر میداند.
در راستای دید کلنگرانه در نظریه بوهلر، وی به ادراک کلی رفتار اشاره میکند. لذا در ارتباط با نظریه رفتارگرایانه که رفتار انسان را صرفا تحت تأثیر جبرگرایی محیطی میداند، بوهلر معتقد است رفتار انسان صرفا پاسخی به محیط نیست؛ بلکه ادراک کلی فرد از ارزشهای محیطی فرد است که رفتار وی را شکل میدهد.
چهار گرایش بنیادین انسان در طول رشد در نظریه بوهلر
طبق نظریه بوهلر این چهار گرایش بنیادین در جهت تلاشهای فرد برای یکپارچه سازی خود است. در نظریه بوهلر این چهار نیاز شامل: ارضا و رضایتمندی، انطباق خود، گسترش خلاق و حمایت از نظم درونی است.
ارضا و رضایتمندی به معنای رفع نیازهای جسمی مانند نیاز به آب، غذا و میل جنسی و نیازهای هیجانی و فکری مانند خودشناسی، عزت نفس، نیاز به یادگیری و عشق میباشد.
انطباق خود به معنای هماهنگ شدن فرد با محیطی است که در آن زندگی میکند، به صورتی که امنیت وی تأمین شود.
گسترش خلاق یعنی که فرد تمایل به کار و فعالیت دارد به طوری که دستاوردی از خود به جای بگذارد تا در محیط خود احساس اقتدار، کنترل و تسلط کند.
در نهایت نظم درونی به معنای گرایش فرد به انسجام، پایداری و وحدت در شخصیت است. تمام این گرایشات در مراحل مختلف رشدی وجود دارند؛ اما در هر مرحله غلبه با یک گرایش است.
شیرخواران عمدتاً نیاز به رضایت دارند. انطباق خود، در سالهای بعد کودکی غلبه پیدا میکند و گسترش خلاق در نوجوانی و بزرگسالی، برجسته است. گرایش به منظور حفظ نظم در دوره میانسالی غالب میشود. در دوره پیری و کهنسالی مجددا نیازهای دوران کودکی و شیرخواری در فرد زنده شده و برای فرد کهنسال ارضای نیازها در اولویت قرار میگیرد. با این حال کسانی هم هستند که در کهنسالی، همچنان گرایشات گسترش خلاق و حمایت از نظم درونی را دنبال میکنند.
چهار مرحله رشدی در نظریه بوهلر
بوهلر طبقهبندی از مراحل رشدی کودکی و نوجوانی ارائه میدهد که در ادامه به معرفی آنها پرداخته میشود.
نوزادی (۰ تا ۲ سالگی)
در نظریه بوهلر انگیزه اولیه نوزاد، نیاز به ارضا شدن است. در این مرحله نیازهای نوزاد حول نیازهای جسمی مانند خوردن و دفع میباشد. کودک همچنین به دنبال برآورده کردن نیازهای شناختی اساسی مانند نیاز به تحریک حسی و تجربه محرکهای جدید میباشد. طبق نظریه بوهلر یک نوزاد نه تنها از تحریک ناخوشایند دوری نخواهد کرد؛ بلکه به طور فعال به سمت محرکهای پیچیده حرکت میکند تا دنیا را کشف کند و با محیط منطبق شود. همچنین در این مرحله نوزاد با کنجکاوی و خلاقیت با محیط ارتباط برقرار میکند؛ به طوری که با انگشتهای خود بازی کرده یا آواهای مختلفی تولید میکند. ظرف چند ماه نخست نوزاد شروع به هماهنگی بین سیستم حسی و حرکتی خود کرده که طبق نظریه بوهلر نوزاد در جهت گرایش به نظم و یکپارچگی درونی حرکت میکند.
کودکی اول (۲ تا ۸ سالگی)
مطابق با نظریه بوهلر در دوره سنی ۲ تا ۸ سالگی گرایش اصلی فرد، انطباق خود است. از آغاز ۲ سالگی کودک شروع میکند به بیان من میخواهم…….. و اولین تلاشها برای انتخاب کردن و تجربه شرایط هدفمند آغاز میشود. کودک طی این تجارب، کم کم در بیان نیازها و خواستههای خود احساس اراده میکند. در این بازه سنی گرچه کودک شروع به بیان خواستههای خود میکند؛ اما به مرور متوجه میشود بین آنچه میخواهد و آنچه در واقع میتواند به دست آورد تفاوت وجود دارد. در این مرحله کودکان به مرور میآموزند که باید خواستهها، آرزوها و تمایلات خود را با هنجارها و قوانین زندگی اجتماعی منطبق کنند.
کودکی دوم/ نوجوانی اولیه (۸ تا ۱۲ سالگی)
در نظریه بوهلر این مرحله به عنوان مرحله بین کودکی و نوجوانی در نظر گرفته میشود، پس با دو گرایش انطباق خود و گسترش خلاق شناخته میشود. فرد در این مرحله بر روابط شخصی خود و صلاحیتها و شایستگیهایی که دارد، متمرکز میشود. به طور کلی صلاحیت و شایستگی اجتماعی موضوعات حیاتی برای وی میشود. فرد در این سن تمایل دارد تا به بهترین نحو با محیط خود منطبق شود. برای رسیدن به این هدف از تمام تواناییهای خود به صورت خلاقانه استفاده میکند.
نوجوانی / بزرگسالی اولیه (۱۲ تا ۲۵ سالگی)
چهارمین و آخرین مرحله رشدی که در نظریه بوهلر مطرح میشود، مرحله نوجوانی است که انتقال از کودکی به بزرگسالی است. گسترش خلاق، گرایش اصلی فرد در این مرحله میشود. به همین خاطر بوهلر دنیای نوجوانی را دنیای گسترش یافته مینامد. جایی که نوجوان به طور طبیعی شروع به کشف آگاهانه علایق و اهداف خود میکند. بوهلر تأکید میکند نوجوان سالم خودآگاهی تثبیت شدهای دارد که بر اساس آن، آغاز و پایانی برای اهداف خود در نظر میگیرد و براساس ارزشهای خود اقدام میکند.
منابع