ژاک لکان روانپزشک، روانتحلیلگر و فیلسوفی است که عقاید فروید پیرامون شخصیت را از نو تعریف کرد. ژاک مری امیل لکان، معروف به ژاک لکان، روانتحلیلگر و روانپزشک فرانسوی میباشد. وی ملقب به “بحثبرانگیزترین روانتحلیلگر بعد از فروید” میباشد. لکان با ارائه سخنرانیها و بیان آراء خود بر بسیاری از روشنفکران برجسته فرانسوی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تأثیر گذاشت.
دوران اولیه زندگی لکان
ژاک لکان در ۱۳ آپریل ۱۹۰۱ در پاریس متولد شد. وی فرزند اول امیلی و آلفرد لکان بود. پدرش به فروشندگی صابون و روغن اشتغال داشت. مادرش کاتولیک بود و برادر کوچکترش در سال ۱۹۲۹ وارد صومعه شد.
ژاک لکان بین سالهای ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۸ در کالج استانیسال حضور یافت. علاقه به فلسفه، او را به سمت کار با اسپینوزا سوق داد که نتیجه آن کنار گذاشتن ایمان مذهبی بود. در اوایل دهه ۱۹۲۰، لکان به طور فعال با آوانگارد ادبی و هنری پاریس درگیر شد. با ملاقات با جیمز جویس در کتابفروشی در پاریس به سبک نویسندگی وی و ادبیات علاقهمند شد. لکان در جلسات مختلف ادبی شرکت میکرد و به نقد مکاتب مختلف میپرداخت.
در سال ۱۹۲۰ ، پس از آنکه به دلیل جثه لاغرش برای خدمت سربازی رد شد، لکان وارد دانشکده پزشکی شد. بین سالهای ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱، پس از اتمام تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه پاریس، در بیمارستان بزرگ روانی که در مرکز پاریس فعال بود، به عنوان روانپزشک مشغول به کار شد.
زندگی ژاک لکان در دهه ۱۹۳۰
لکان درگیر جنبش سورئالیست پاریسی در دهه ۱۹۳۰ بود که با آندره برتون، ژرژ باتایل، سالوادور دالی و پابلو پیکاسو آشنا شد. وی مدتی به عنوان درمانگر شخصی پیکاسو فعالیت میکرد.
در سال ۱۹۳۱، پس از یک سال فعالیت در بیمارستان Sainte-Anne، به عنوان روانپزشک قانونی مجوز فعالیت گرفت. سپس، وی برای پایان نامه خود پیرامون بیماران پارانویید به مطالعه پرداخت. انتشار نتایج آن مطالعه، تأثیر فوری بر روانکاوی فرانسه نداشت؛ اما با تحسین نویسندگان و هنرمندان سورئالیستی روبرو شد. لکان نسخهای از رساله خود را برای فروید ارسال کرد که فروید در نامهای کار وی را تأیید و تصدیق کرد.
پایان نامه لکان مبتنی بر مشاهدات چندین بیمار با تمرکز اصلی بر روی یک بیمار زن بود که وی را Aimée نامید. مطالعه جامع آن پیرامون تاریخ خانوادگی و روابط اجتماعی بیماران بود که بر اساس آن تحلیل خود را از وضعیت اختلال پارانوئید ارائه داد. همچنین براساس نتایج این مطالعه نارضایتی خود را از روانپزشکی سنتی مطرح کرد. همچنین در سال ۱۹۳۲، لکان ترجمه متنی از فروید را با عنوان”بعضی از مکانیسمهای عصبی در حسادت، پارانویا و همجنسگرایی” ارائه داد و به تقابل با آراء فروید پرداخت. در سال ۱۹۳۴ ژاک لکان به عضویت انجمن روانتحلیلگران پاریس در آمد. در پاییز سال ۱۹۳۲، لکان آموزش روانتحلیلگری خود را با رودولف لوونشتاین آغاز کرد که تا سال ۱۹۳۸ ادامه داشت.
زندگی ژاک لکان در دهه ۱۹۴۰
انجمن روانتحلیگران پاریس به دلیل اشغال آلمان نازی در سال ۱۹۴۰ منحل شد. در طول جنگ جهانی لکان برای خدمت نظامی فراخوانده شد، در حالیکه در همان زمان فعالیتهای روانکاوی خصوصی خود را انجام میداد.
پس از جنگ، انجمن روانتحلیلگران پاریس مجدداً جلسات خود را آغاز کرد. در سال ۱۹۴۵، لکان برای یک سفر مطالعاتی پنج هفته به انگلستان سفر کرد و در آنجا با تحلیلگران انگلیسی ارنست جونز، ویلفرد بیون و جان ریکمن دیدار کرد. کار تحلیلی بیون با گروهها، بر لکان تأثیر گذار بود.
زندگی ژاک لکان در دهه ۱۹۵۰
در سال ۱۹۵۱، لکان شروع به برگزاری سمینارهای هفتگی خصوصی در پاریس کرد. در آغاز وی این سلسله نشستها را به عنوان “بازگشت به فروید” نامگذاری کرد. با عمومی شدن این سمینارها در سال ۱۹۵۳، سمینارهای ۲۷ ساله لکان در زندگی فرهنگی پاریس و همچنین در تئوری روانکاوی و کار بالینی بسیار تأثیرگذار بود.
در ژانویه سال ۱۹۵۳، لکان به عنوان رئیس انجمن روانتحلیلگران پاریس انتخاب شد. در جلسهای که در ژوئن سال بعد برگزار شد، اعضای انجمن لکان را به دلیل خارج شدن از استانداردهای روانتحلیلگری مورد انتقاد قرار دادند. او بلافاصله از ریاست انجمن استعفا داد. وی به همراه تعدادی از اعضا، انجمن روان تحلیلگران فرانسه را تشکیل دادند. روند این تغییرات منجر به تشکیل انجمن بین المللی روانکاوی شد.
زندگی لکان در دهه ۱۹۶۰
از سال ۱۹۶۲، روند این تغییرات منجر به تشکیل انجمن بین المللی روانکاوی شد؛ اما لکان به دلیل انتقادات گستردهای که به سایر روانکاوان میکرد و شیوه روانتحلیلگری خاصی که برای خود در پیش گرفته بود، در نوامبر ۱۹۶۳ از حق انجام درمان و آموزش محروم شد.
لکان همچنان سلسله سمینارهای عمومی خود را ادامه داد تا در سال ۱۹۶۹، سمینارهای عمومی خود را به Faculté de Droit (Panthéon) منتقل کرد، جایی که وی همچنان تا سال ۱۹۸۰ به ارائه آرای خود از تئوری تا عمل تحلیلی ادامه داد.
زندگی لکان در دهه ۱۹۷۰
در طول دهه پایانی زندگی، لکان سمینارهای گسترده خود را ادامه داد. وی در این دوره، مفاهیم جدیدی را در مورد مردانگی و زنانگی مطرح کرد. لکان همچنان در رشتههای مختلف به طور گستردهای فعالیت میکرد. از نزدیک با ادبیات کلاسیک چینی، جیمز جویس و ژاک آبرت همکاری میکرد. در سالهای پایانی زندگی با ترجمه آثارش به زبانهای مختلف، وی به خوبی در دنیا شناخته شد. این امر موجب شد در ایتالیا، ژاپن و ایالات متحده سخنرانیهای متعددی را ارائه کند.
سالهای پایانی زندگی لکان
تحلیل وضعیت جسمانی لکان موجب شد سلسله سمینارهایی که از دهه ۵۰ میلادی آغاز شده بود، منحل شود؛ اما وی تدریس و انتشار دستنوشتههایش را تا آخر عمر ادامه داد. در نهایت در سپتامبر ۱۹۸۱ فوت کرد.