پرسونالوژی

طرحواره:باورهای عمیق، فراگیر و مقاوم در برابر تغییر

طرحواره

به این توجه کرده‌اید که هر یک از انسان‌ها دارای یک الگوی ثابتی هستند و اغلب اوقات، تحت تأثیر آن الگو فکر، احساس و رفتار می‌کنند و اگر کسی از آن‌ها بخواهد که خلاف باور تثبیت شده‌ی خود عمل کنند، به شدت موضع می‌گیرند و مقاومت می‌کنند؟ در روانشناسی به این الگوی ثابت که رابطه خیلی نزدیکی با شکل گیری شخصیت فرد دارد، طرحواره گفته می‌شود که ریشه شکل گیری آن به سال‌های اولیه کودکی و ارتباط کودک با مراقبان اولیه‌اش برمی‌گردد. حال ببینیم این طرحواره‌ها چه هستند، چگونه معرفی شدند و سپس مروری بر انواع این طرحواره‌ها خواهیم داشت.

تاریخچه شکل گیری طرحواره

مفهوم طرحواره اولین بار توسط یک روانشناس انگلیسی به نام فردریک بارتلت (Fredric Bartlett) به عنوان بخشی از نظریه یادگیری او مطرح گردید. بارتلت معتقد بود که درک ما از جهان تحت تأثیر شبکه‌ای از ساختارهای روانی انتزاعی است. یعنی ما بر اساس آنچه در روانمان شکل گرفته عینکی می‌زنیم و همه چیز را از پشت آن عینک می‌بینیم.

اما کسی که برای اولین بار برای چنین ساختاری، کلمه schema  به معنی طرحواره را به کار برد، ژان پیاژه (Jean Piaget) بود. او تحقیقات روی مفهوم طرحواره را به طور گسترده‌تری انجام داد و این واژه را معرفی نمود. پیاژه می‌گوید که کودکان طی یک سری مراحل از نظر شناختی، رشد می‌کنند. او معتقد بود که طرحواره همان دانش ما و اینکه چگونه و طی چه روندی این دانش، شکل گرفته است. اما او بیان کرد که وقتی ما تجارب جدیدی را کسب می‌کنیم، طرحواره‌های جدیدی ظاهر می‌شوند و طرحواره‌های قدیمی مطابق با طرحواره‌های جدید، یا تغییر می‌کنند و یا اصلاح می‌شوند. به همین دلیل است که با افزایش سن و کسب تجارب تازه‌تر، افراد تفکر پیچیده‌تری دارند.

اما شخصی که دیدگاه جامع‌تر و جدیدتری را درمورد طرحواره‌ها مطرح نمود، جفری یانگ (Jeffrey Young) بود. نظریه یانگ، مبنایی برای شکل گیری طرحواره درمانی شد که امروزه یکی از درمان‌های رایج برای اختلالات شخصیت و افسردگی مقاوم به درمان است.

یانگ و طرحواره درمانی

یانگ مانند آنچه در روانکاوی مطرح است، نقش سال‌های اولیه زندگی و نحوه ارتباط والدین با کودک را بسیار مهم می‌داند. در واقع دیدگاه او که جهت درمان اختلالات شخصیت و اختلالات روانی مزمن و عود کننده مطرح شد، تحت عنوان طرحواره درمانی مطرح می‌شود و به نوعی ترکیبی از رویکردهای رفتاری، شناختی، گشتالت درمانی، نظریه دلبستگی و رویکردهای روانپویشی است. یانگ در معرفی طرحواره‌ها به نیازهای اصلی کودک در سال‌های ابتدایی زندگی اشاره نمود. او معتقد بود که اگر ۵ نیاز اصلی کودک در سال‌های اولیه زندگی‌اش برآورده نشود، باورهای عمیقی در او شکل می‌گیرد که می‌تواند آسیب زا باشد؛ چرا که فرد خودش، دیگران و دنیا را در چارچوب همان باورهای شکل گرفته می‌بیند. انگار که فرد در تله‌ی باورهای خود گرفتار شده و همه چیز را از پشت آن تله می‌بیند.

۵ نیاز بنیادین مؤثر در شکل گیری طرحواره

نیاز اول

اولین نیازی که در نظریه بالبی نیز به آن به خوبی پرداخته شده است، نیاز به شکل گیری یک دلبستگی ایمن با مراقبین اولیه است. یعنی کودک نیاز دارد به والدی که وقتی به او نیازمند است حضور داشته باشد، قابل پیش بینی باشد و احساس اعتماد و امنیت کند. مثلاً برای نیازش به غذا یا در آغوش گرفتن پاسخگو باشد.

نیاز دوم

کودک باید بتواند ضمن دریافت حمایت و راهنمایی والدین، به مرور خود را از والدین جدا کند و احساس خودمختاری و کارآمد بودن داشته باشد. مثلاً به تناسب سن و توانایی به او اجازه دهند که خودش غذا بخورد یا خودش لباسش را بپوشد یا در پهن کردن و جمع کردن سفره یا دادن پول به فروشنده برای خرید کردن از او کمک خواسته شود.

نیاز سوم

کودک باید بتواند خودش را به گونه‌ای سالم در برابر دیگران ابراز نماید. مثلاً وقتی توانایی به کار بردن کلمه بابا را دارد یا می‌تواند راه برود والدین از او بخواهند که این کار را تکرار کند و به خاطر نمایش این کار، او را تشویق نمایند. اما افراط در انجام این کار نیز خودش موجب شکل گیری طرحواره ناسازگار می‌شود.

نیاز چهارم

کودک باید بتواند بازی کند و فعالیت‌های کودکانه‌اش منع و سرکوب نشود. مثلاً والدین به کودک اجازه بازی و فعالیت‌های حرکتی را بدهند و اگر به دلیل کوچک بودن فضای منزل، تحمل بازی‌های او را ندارند، در محیطی سرباز مثل پارک، اجازه چنین بازی‌هایی را به او بدهند. در غیر این صورت، زمینه برای شکل گیری برخی طرحواره‌ها فراهم می‌شود.

نیاز پنجم

کودک باید بداند در عین حال که نیازهایی دارد ولی گاهی اوقات، شرایط واقعی اجازه برآورده شدن فوری نیازش را نمی‌دهد و لازم است که صبر کند تا در زمان مناسب‌تری به نیازش پاسخ داده شود. مثلاً اگر درخواست یک اسباب بازی گران قیمت می‌کند اما والدین نمی‌توانند تا زمان دریافت حقوقشان آن را بخرند یا اینکه کودک از والدین می‌خواهد با او بازی کنند اما والدین کار مهم دیگری برای انجام دارند، بهتر است تأخیر در ارضای نیاز به همراه دلیل آن برای کودک توضیح داده شود تا این تعویق و ناکامی برای او قابل تحمل شود.

رابطه طرحواره‌ها با سوگیری توجه و حافظه

همان طور که گفته شد در صورتی که نیازهای اصلی کودک برآورده نشود فرد درگیر یکی از طرحواره‌های ناسازگار می‌شود. بعدها هر وقت که در رابطه ای قرار بگیرد یا با رویدادی مواجه شود، بیشتر به اطلاعاتی توجه می‌کند که مطابق با باور خودش است یا خاطراتی را به یاد می‌آورد که باور او را تأیید کند. بنابراین طرحواره‌ها باعث توجه به موضوعات خاصی می‌شود و توجه به آن موضوعات نیز باعث می‌شود که این باورها تأیید و قوی‌تر شوند.

مثلاً اگر طرحواره فرد مبنی بر طرد شدن باشد، ممکن است به ۵ باری که همسرش پس از برگشتن به منزل او را در آغوش می‌گیرد، توجهی نکند اما یکبار که همسر این کار را نمی‌کند، این مسأله را دلیل بر دوست نداشتن او و طرد شدن خودش می‌داند. یا در یادآوری خاطرات، فقط خاطرات نادیده گرفته شدن توسط همسرش را بازگو می‌کند. درحالی که شاید اگر بررسی دقیقی صورت بگیرد، مشخص شود که مثلاً همسر ۸۰% موارد به او توجه مثبتی را ارائه داده است و فقط در ۲۰% از موارد نسبت به او بی توجه بوده است.

انواع طرحواره‌ها

دسته بندی کلی طرحواره ها

در یک دسته بندی، طرحواره‌ ممکن است مربوط به خود شخص باشد. مثلاً اینکه فرد ظاهر خودش را زیبا یا زشت می‌داند و خودش را یک فرد باهوش یا خنگ می‌داند. در مورد دیگران هم چنین طرحواره‌هایی می‌تواند وجود داشته باشد و گاهی در سطح گسترده‌تر مثل سطح قومی، ملی، نژادی و جنسیتی مطرح است. مثلاً باور اینکه همه ژاپنی‌ها سخت کوش هستند یا همه زن‌ها بیشتر احساسی هستند تا منطقی. حتی این طرحواره می‌تواند مربوط به اشیاء و رویدادها باشد. مثلاً این باور که اجناس مربوط به یک برند خاص، خوب هستند و فرد محصول جدید آن برند را بدون تحقیق و بررسی خریداری می‌کند. یا اینکه در مراسم تدفین فردی که از دنیا رفته، پوشیدن لباس مشکی، نشانه احترام است و لباس‌های روشن دلیل بر بی احترامی است.

همچنین ممکن است طرحواره مربوط به عملکرد فرد در موقعیت‌های اجتماعی باشد. مثلاً اینکه فرد باور دارد در جمع بهتر است ساکت یا اهل گفتگو باشد و یا این باور که همیشه مرد باید هزینه خرید یا کافی شاپ را پرداخت کند. در همه این موارد، فرد بر اساس طرحواره‌ای که دارد، خودش، دیگران و دنیا را تفسیر می‌کند و هرچه طرحواره شدیدتر باشد، انعطاف پذیری فرد کمتر است.

دسته بندی یانگ از طرحواره‌ها

یانگ نیز بر اساس باورهای بنیادین و برآورده نشدن ۵ نیاز اصلی، ۵ حوزه طرحواره را معرفی نمود که در مجموع، ۱۸ طرحواره را شامل می‌شوند. فهرست این طرحواره‌ها به شرح زیر است و توضیح آن‌ها در نوشته‌های آینده به تفصیل مورد بحث قرار می‌گیرد.

حوزه بریدگی طرد

حوزه خودگردانی و عملکرد مختل

حوزه محدودیت‌های مختل

حوزه دیگر جهت مندی

حوزه گوش به زنگی بیش از حد/ بازداری

منبع برای مطالعه بیشتر

طرحواره در روانشناسی

خروج از نسخه موبایل