پرسونالوژی

روان‌رنجوری به عنوان یکی از دسته‌های اصلی اختلالات روانی

روان‌رنجوری

همان‌طور که از نامش پیداست، روان‌رنجوری، روان‌نژندی یا روان‌آزردگی (neurosis) به وضعیتی اشاره دارد که روان فرد، تحت رنج و آزردگی قرار می‌گیرد و ممکن است فکر کنیم که شخصیت فرد نسبت به قبل تغییراتی کرده است. با مطالعه این متن متوجه خواهید شد که روان‌رنجوری همان حالت‌هایی است که نامشان به گوش همه ما خورده و احتمالاً خودمان و یا اطرافیانمان آن را تجربه کرده‌ایم.

تعریف روان‌رنجوری

روان‌رنجوری به صورت اضطراب، افسردگی یا دیگر احساسات ناخوشایند یا پریشان‌کننده تعریف می‌شود که این احساسات با شرایط زندگی فرد تناسبی ندارند. چنین حالتی می‌تواند به عملکرد فرد در هر یک از حوزه‌های زندگیش، روابطش یا مسائل بیرونی او آسیب بزند. اما روان‌رنجوری به گونه‌ای نیست که عملکرد شخص را کاملاً از کار بیاندازد. درواقع افراد دچار اختلالات عاطفی مانند افراد روان‌پریش نیستند که ارتباطشان با واقعیت قطع شود. یعنی حس واقعیت‌سنجی در افراد روان‌رنجور، سالم است.

نظریه‌های مربوط به روان‌رنجوری

روانکاوی سنتی

به عنوان نظریه شخصیت تأثیرگذار در این زمینه می‌توان به روانکاوی سنتی اشاره کرد. طبق این دیدگاه، تعارض‌های درونی فرد باعث ایجاد روان‌‌رنجوری می‌شوند. مثلاً وقتی بین سایق‌ها(drives)، تکانه‌ها (impulses) و انگیزه‌های متفاوت، که عناصر متفاوت ذهن ما را تشکیل می‌دهند، تعارض و ناهمخوانی وجود داشته باشد، علامت‌های روان‌رنجوری ظاهر می‌شوند.

نقش ناهشیار

به تعبیر فروید، ناهشیار مثل مخزنی است که افکار، احساسات و خاطرات سرکوب‌شده‌ای را در خود نگه می‌دارد که برای فرد، آزاردهنده هستند یا برای او پذیرفتنی نیستند؛ بنابراین این خاطرات، افکار و احساسات در هشیاری فرد، وجود ندارند. این محتواهای سرکوب‌شده روانی معمولاً به تمایلات جنسی یا پرخاشگرانه فرد و یا خاطرات دردناک او درمورد فقدان عاطفی (emotional) یا روابط طولانی مدت ناخوشایندش در کودکی برمی‌گردند.

نقش اضطراب و مکانیسم‌های دفاعی در روان‌رنجوری

وقتی که این سایق‌های سرکوب‌شده و غیرقابل پذیرش، تمایل داشته باشند که برای فرد به صورت هشیار و آگاهانه درآیند، اضطراب ایجاد می‌شود. تحت تأثیر اضطرابی که ایجاد می‌شود، بخش هشیار ذهن، که خود یا ایگو (ego) نامیده می‌شود، سعی می‌کند تا از روش‌هایی برای مقابله با ورود اطلاعات سرکوب‌شده و غیر قابل پذیرش به بخش هشیار جلوگیری کند؛ به این روش‌های مقابله‌ای، مکانیسم‌های دفاعی گفته می‌شود. از جمله این مکانیسم‌های دفاعی می‌توان به سرکوب، انکار و واکنش وارونه اشاره کرد. علائم روان‌رنجوری وقتی ظاهر می‌شوند که این مکانیسم‌های دفاعی، از کار بیفتند و سایق‌ها یا تکانه‌های ممنوعه سعی کنند که وارد بخش هشیار و آگاهانه فرد شوند.

روان‌رنجوری در دیگر رویکردها

درحالی که روانکاوی به عنوان یک دیدگاه تأثیرگذار درمورد روان‌رنجوری مطرح بوده، اما رویکرد برجسته دیگر در این زمینه، رویکردهای رفتاری و شناختی است. طبق دیدگاه رفتاری، روان‌رنجوری به عنوان پاسخ نامناسب به استرس در نظر گرفته می‌شود که فرد، آن را یاد گرفته است. بنابراین می‌تواند یادگیری‌زدایی شود. ازجمله نظریه‌های رفتاری می‌توان به نظریه اسکینر، واتسون، پاولف و ثرندایک اشاره کرد.

رویکرد دیگری که درمورد روان‌رنجوری مطرح شده دیدگاه شناختی است. براساس این دیدگاه، تفکرات ناسازگاری که فرد دارد، مثل ترس از تنبیه شدن احتمالی، باعث می‌شود تا فرد ادراک نادرستی درمورد خودش و رویدادهای اطرافش داشته باشد. از جمله نظریه‌های شناختی می‌توان به نظریه بک و الیس اشاره کرد.

انواع روان‌رنجوری

در این قسمت تعدادی از اختلالات روان‌رنجوری، به صورت مختصر توضیح داده می‌شوند. اختلالاتی که احتمالاً نام یا ویژگی‌هایشان برای شما آشناست.

اختلالات وسواسی اجباری

این اختلالات وقتی اتفاق می‌افتند که افکار، عقاید یا احساسات می‌خواهند بدون خواسته فرد، وارد بخش هشیاری او شوند و فرد نمی‌تواند مانع ورود آن‌ها شود و در برابرشان مقاومت کند. گاهی اوقات نیز فرد برای راحت شدن از این افکار، دست به یک سری رفتارهایی می‌زند که به آن‌ها اعمال وسواسی می‌گوییم. مثلاً ممکن است فرد مدام در ذهنش، کلمات توهین‌آمیز درمورد شخصیت‌های مذهبی را تکرار کند (افکار وسواسی) و در پاسخ به آن و برای خنثی کردن و جبرانش، وقت زیادی را به انجام عبادات مذهبی بپردازد (اعمال وسواسی) و از سایر امور معمول زندگیش باز بماند.

اختلالات جسمانی‌شکل

این اختلالات که با نام‌های دیگری مثل هیستریک یا تبدیلی نیز شناخته می‌شوند خودشان را به صورت علائم جسمی در فرد، نشان می‌دهند؛ علائمی مثل نابینایی، فلجی یا ناشنوایی که بر اثر بیماری‌های عضوی ایجاد نشده‌اند. هیستری از اولین اختلالاتی است که در رویکرد روانکاوی مورد بررسی و درمان قرار گرفت. در دیدگاه روانکاوی باور بر این است که اختلال هیستری درنتیجه گیر کردن فرد در یکی از مراحل رشد روانی جنسی، که توسط زیگموند فروید مطرح شده، ایجاد می‌شود.

اختلالات اضطرابی

مشخصه این دسته، که یکی از دسته‌های مربوط به روان‌رنجوری است، اضطرابی است که یا به صورت ناگهانی و حاد و یا به صورت مزمن و طولانی مدت، فرد را درگیر می‌کند. افرادی که تحت اضطرابند ممکن است علائمی مثل تپش قلب، تنفس سریع، ناراحتی‎‌های گوارشی، بی‌قراری، بی‌خوابی، مشکل در اشتها و مشکل تمرکز را گزارش کنند. فوبیا یک نوع اختلال اضطرابی است که با ترس فرد از موقعیت‌ها یا اشیای خاصی، مشخص می‌شود؛ مثل ترس از ارتفاع، آتش، حیوانات، مکان‌های بسته.

افسردگی به عنوان اختلال روان‌رنجوری

وقتی که افسردگی خیلی شدید یا طولانی مدت نباشد به عنوان روان‌رنجوری شناخته می‌شود. فردی که افسرده است احساسات غمگینی، ناامیدی، بدبینی و خستگی دارد، افکار یا رفتارهایش آهسته هستند و مشکل خواب و اشتها دارد.

اختلال استرس پس از آسیب

این اختلال، که نوعی روان‌رنجوری است، وقتی اتفاق می‌افتد که فرد آسیب شدیدی مثل جنگ، شکنجه، تصادف، تجاوز و … را تجربه کرده باشد. از جمله علائم این اختلال می‌توان به کابوس شبانه درمورد آن اتفاق آسیب‌زا، اضطراب، و احساس گناه به خاطر زنده ماندنش در اثر سانحه‌ای که فرد یا افراد دیگری را در آن سانحه از دست داده است، اشاره کرد.

مسخ شخصیت و واقعیت

اختلالی است که در طی آن، فرد خودش یا دنیای اطرافش را غیرواقعی می‌بیند. مثلاً خودش را به عنوان شخص سومی می‌داند که درحال مشاهده بدنش است یا این باور را دارد که دنیای بیرونی‌اش، واقعیت ندارد.

درمان

اختلالات روان‌رنجوری به شیوه‌های مختلفی توسط روان‌شناسان و روان‌پزشکان، تحت درمان قرار می‌گیرند. بنابراین اگر علائم ذکرشده موجب رنجش شما یکی از اطرافیانتان شده می‌توانید با مراجعه به متخصصین این حوزه، در جهت بهبود مشکل خود اقدام نمایید.

منبع

خروج از نسخه موبایل