آزمون میلون (MCMI) یک پرسشنامه خودگزارش دهی استاندارد در سنجش شخصیت است که طیف گستردهای از اطلاعات مربوط به شخصیت، سازگاری هیجانی و نگرش آزمودنی به آزمون را میسنجد. آزمون میلون برای بزرگسالان ۱۸ سال به بالا که دست کم توانایی خواندن آنان تا سطح کلاس هشتم است، طراحی شده است.
آزمون میلون از جمله آزمونهای منحصر به فردی است که در آن، بر اختلالهای شخصیت و نشانههایی که اغلب با این اختلالها همراه هستند، تأکید میشود. نسخه اولیه این آزمون در سال ۱۹۷۷ توسط میلون تدوین شد و از آن زمان تاکنون، دوبار تجدید نظر شدهاست (MCMI-II، ۱۹۸۷؛ MCMI-III، ۱۹۹۴).
توصیف کلی آزمون میلون
نسخه فعلی آزمون میلون شامل ۱۷۵ ماده است که تحت ۲۸ مقیاس جداگانه و براساس طبقهبندیهای زیر، نمرهگذاری میشود:
- شاخصهای تغییردهنده: افشاگری، مطلوب بودن، تحقیر و روایی
- الگوهای شخصیت بالینی: اسکیزویید، اجتنابی، افسرده، وابسته، نمایشگر، خودشیفته، ضداجتماعی، پرخاشگر، جبری، منفعل-پرخاشگر و خودناکامساز
- آسیبشناسی شدید شخصیت: اسکیزوتایپی، مرزی و پارانویایی
- نشانگان بالینی: اضطراب، جسمانی شکل، دوقطبی: مانیایی، افسردهخویی، وابستگی به الکل، وابستگی به دارو، اختلال فشار روانی پسآسیبی
- نشانگان شدید: اختلال فکر، افسردگی عمده و اختلال هذیانی
موارد فوق براساس نظریه شخصیت میلون و DSM-IV طراحی شده است.
تاریخچه آزمون میلون
در سال ۱۹۶۹، میلون کتابی را تحت عنوان آسیبشناسی روانی نوین منتشر کرد که در آن، به توصیف ابعاد مختلف شخصیتی پرداخته بود. همین کتاب، مبنا قرار گرفت تا ابزاری برای عملیاتی ساختن و اندازهگیری ابعاد شخصیت، طراحی شود. ابتدا در سال ۱۹۷۲، یک فرم مقدماتی، یعنی پرسشنامه خودسنجی میلون-ایلینویز (MI-SRI)، طراحی شد. سپس طی یک دوره پنج ساله، مورد بسط و اصلاح قرار گرفت و در سال ۱۹۷۷، آزمون میلون (MCMI) با ۱۷۵ ماده، منتشر شد.
فرم بعدی آزمون میلون (MCMI-II) بسیاری از ویژگیهای MCMI را حفظ کرد؛ اما نظریات و پژوهشهای بیشتری در خصوص اختلال شخصیت، به آن اضافه شد. یک سری از مادههای غیر اصلی، حذف شدند و تغییراتی در بعضی از مقیاسها، به وجود آمد. به عنوان مثال، مقیاس منفیگرایی به دو مقیاس جداگانه پرخاشگر-منفعل وخودناکامساز تقسیم شد و برای هر کدام از آنها، مادههای جداگانهای طراحی شد. در سال ۱۹۸۷، فرم جدید آزمون میلون با ۱۷۵ ماده منتشر شد.
سپس در پی انتشار DSM-IV، نیاز به ایجاد تغییراتی در آزمون میلون احساس شد. در این مرحله، محتوای عمده مقیاسها حفظ شد. تغییراتی که رخ داد، به افزایش شدت نشانهها اختصاص پیدا کرد. هدف این بود که تعداد افرادی که مادههای خاص را تأیید میکنند، کاهش یابد. در نهایت، در سال ۱۹۹۴ نسخه نهایی آزمون میلون ۱۷۵ سوالی، منتشر شد.
کاربردهای MCMI-III
در آزمون میلون ، برافراشتگیهای مقیاسها باید در متن زندگی شخص، مورد بررسی قرار گیرد. نمره بالا به تنهایی، بیانگر اختلال شخصیت نیست. اگر شخصی بتواند در موقعیتی قرار گیرد که در آن موقعیت، جلوههای آشکار سبک شخصیتی وی کژکار نباشد، چنین شخصی دچار اختلال شخصیت تشخیص داده نمیشود؛ بنابراین تمایز بین اختلال شخصیت و سبک شخصیت، باید مورد توجه قرار گیرد.
برای مثال، یک فروشنده مرد که سبک خودشیفته ضداجتماعی دارد، ممکن است در موقعیت شغلی خود بتواند از آن، استفاده بهینه کند و موفق شود؛ بنابراین طبق تعریف اختلالات شخصیت باید دقت شود که آیا سبک تشخیصی خاصی که فرد در آزمون میلون به دست آورده، موجب اختلال و درماندگی شده یا نه.
طبقههای مختلف مقیاسها (الگوهای شخصیت بالینی، آسیبشناسی شدید شخصیت، نشانگان بالینی، نشانگان شدید) از نظر مفهومی و بالینی، با یکدیگر مرتبط هستند. دو طبقه نخست، با تشخیصهای محور II مرتبطند. دو مقیاس بعدی، برای اندازهگیری نوع و سطح درماندگی در نظر گرفته شدهاند، لذا با سطوح تشخیصهای محور I، بیشتر رابطه دارند.
آنها نشانگر تظاهر سبکهایی از شخصیت هستند که کارکرد مطلوبی برای شخص ندارند. برای مثال، فروشنده خودشیفته ضداجتماعی که ذکر شد، اگر همانگونه که در محیط کار رفتار میکند، با همسرش رفتار کند، احتمالا کارشان به طلاق میکشد و دستاویزش برای کنارآمدن با آن، احتمالا سوء مصرف الکل است. آزمون میلون طبق چنین الگوهایی، روابط متقابل بنیادین بین تشخیصهای محور II و I را نشان میدهد.
نقاط قوت آزمون MCMI-III
- اهمیت اصلی این آزمون در این است که اطلاعاتی که از آن حاصل میشود نه تنها بر نشانهشناسی بالینی (محورI)، بلکه بر اختلالات شخصیتی پایدارتر و بالقوه مشکلآفرینتر (محورII) نیز تأکید دارد.
- میلون در نظریه و آزمون خود، طیف وسیع و متنوعی از اختلالات شخصیت را فراتر از آنچه در DSM بیان شده مطرح کرد؛ لذا استفاده از این آزمون در تشخیص اختلالات شخصیت میتواند نواقص DSM را جبران کند.
- آزمون میلون از نظر صرفهجویی زمانی، نسبتا کارآمد بوده و دامنه گستردهای از اطلاعات را مهیا میکند.
- در تدوین این آزمون، ترکیبی از روشهای نظری، مفهومی و ساختاری مورد توجه قرار گرفته. در نتیجه، از نظر پشتوانه نظری و اعتبار، قوی میباشد.
معایب آزمون شخصیت میلون
- با توجه به وابستگی MCMI به DSM، برای هماهنگی این آزمون با چاپهای جدیدتر DSM، تلاشهای کمی صورت گرفته است.
- متخصصانی که به دنبال آزمونی برای تشخیص واقعی هستند، کاربرد آن را بیش از انتظارات واقعگرایانه، گسترش دادهاند و عموما بین اختلال و سبک شخصیتی، تمایز دقیقی قائل نمیشوند.
- همپوشانی بالای مادهها، مسئله دیگری است که چون بسیاری از مادهها برای نمرهگذاری مقیاسهای متعدد به کار میروند، اغلب همبستگی مقیاسها بالاست.
تفسیر آزمون MCMI-III
تفسیر کارآمد آزمون شخصیت میلون ، مستلزم برخورداری از مهارت و دانش دربارهِی آسیبشناسی به ویژه دربارهی اختلالهای شخصیت است. متخصصان باید شناخت کافی از اختلالات شخصیت داشته باشند؛ با بیماران دارای اختلال شخصیت کار کرده باشند و MCMI را بر روی چند بیمار، اجرا کرده باشند. همچنین باید از نقاط قوت و ضعف آزمون، آگاهی داشته باشند تا در تفسیر آزمون، همه جوانب در نظر گرفته شود.
تفسیر آزمون میلون طبق شش معیار انجام میشود که در ادامه به اختصار بیان میگردد:
تعیین روایی نیمرخ
قبل از تفسیر مقیاسهای شخصیت و بالینی، آزمونگر باید مطمئن شود که آزمودنی در گزارش خود، زیادهگویی یا کمگویی نکرده و یا به طور تصادفی، پاسخ نداده است که با شاخصهای روایی آزمون، قابل بررسی است.
تفسیر مقیاسهای اختلال شخصیت
در این مرحله، برافراشتگی مقیاسهای اختلال شخصیت در نظر گرفته میشود. مقیاسهای بلند در بخش اختلال شخصیت شدید نسبت به مقیاسهایی با همان میزان برافراشتگی در مقیاسهای الگوی شخصیت بالینی، در اولویت هستند.
تفسیر مقیاسهای نشانگان بالینی
در اینجا هم اولویت با مقیاسهای برافراشته نشانگان بالینی شدید است که معمولا با برافراشتگی مقیاسهای نشانگان بالینی و اختلال شخصیت، همراه است. توجه دقیق به تأثیر متقابل این مقیاسها، تفسیر دقیق و کارآمدی از نیمرخ آزمون میدهد.
پاسخهای برجسته (مادههای بحرانی)
این مادهها در قسمت پیوست آزمون میلون ، آورده شده است. این پاسخها، مواردی مانند نگرانی در مورد سلامتی، خودتخریبی بالقوه، سوءرفتار دوران کودکی، اختلالهای خوردن و … را میسنجند. این مادهها، جزء مقیاسهای رسمی آزمون نیستند؛ بلکه به فهم جامعتر آزمودنی، کمک میکنند.
ارایهی برداشتهای تشخیصی
متخصصان با توصیفی که از نیمرخ مراجع ارائه میدهند، مناسبترین تشخیص را صورتبندی میکنند.
توصیههای درمانی آزمون میلون
مقیاسهای برافراشته نشانگان بالینی باید اولویت طرح درمانی قرار گیرند؛ اما لازم است در طراحی برنامه درمانی، این نشانهها در بافت الگوها و آسیبشناسی شخصیت مراجع، درک شوند.