احتمالاً در مکالمات روزمره خود به واژه مقاومت برخورد کردهاید. فلان فرد یا فلان چیز مقاومت بالایی دارد. مثلاً وقتی در زبان عامیانه میگوییم شخصیت مقاومی است، منظورمان این است که سرسختی بالایی دارد. یا وقتی میگوییم ملتی در برابر ملت دیگر مقاومت کرده است، منظورمان این است که آن ملت، اجازه نفوذ دیگران به حقوق و مرزهای خودش را نمیدهد. اما این مفهوم به صورت اختصاصی در روانشناسی هم مطرح شده و یکی از موارد مهم در درمان است. حال ببینیم که مقاومت در رواندرمانی از کجا نشأت گرفته، به چه معناست و چرا درمانگران همه رویکردها باید با آن آشنا باشند.
تعریف مقاومت در رواندرمانی
مقاومت در رواندرمانی به گونه متفاوتی توسط روانشناسان مختلف، تعریف شده است اما در نهایت، همه تعاریف به این میرسند که مقاومت، همان عدم تمایل بیمار برای تغییر و رشد در طی رواندرمانی است. اما این اتفاق به صورت ناهشیار اتفاق میافتد و فرد به صورت آگاهانه، آن را انجام نمیدهد. شاید عجیب به نظر برسد که چرا مراجعی که برای تغییر و درمان مراجعه کرده، تمایلی به تغییر نداشته باشد. اما دلایل زیادی برای استفاده بیماران از مقاومت مطرح شده. افراد در همه فرهنگها و با هر نوع شخصیتی، دلایل شخصی خود را برای ورود به فرایند رواندرمانی دارند.
علت مقاومت در افرادی که با میل خود مراجعه میکنند
بعضی افراد ممکن است به خواستهی شخص دیگری برای درمان، مراجعه کنند. در این صورت، چون فرد به خواسته خود مراجعه نکرده، اغلب به بودن در جلسه، بی میل است و مقاومتی کاملاً واضح را نشان میدهد. اما با این حال، خیلی از مراجعان، به خواسته خودشان، به فرایند درمان وارد میشوند اما آنها هم مقاومت را نشان میدهند. علت استفاده آنها از مقاومت این است که با نزدیک شدن به مشکلات هیجانیشان، درد هیجانی زیادی را تجربه میکنند و دچار اضطراب میشوند. چرا که آنها مدتهای زیادی از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکردهاند تا هیجانات دردناکشان را تجربه نکنند و از این طریق اضطراب خود را کاهش میدادهاند.
به همین دلیل هر زمان که تلاش شود که آنها به هیجانات سرکوب شدهی خود، آگاه شوند، دچار اضطراب میشوند. درنتیجه به صورت ناهشیار تلاش میکنند تا از روبرو شدن با مشکل و تغییر، اجتناب کنند و به اصطلاح مقاومت میکنند. درواقع، تغییر الگویی که فرد سالها از آن استفاده میکرده، بسیار دشوار است و همین باعث مقاومت در رواندرمانی میشود.
معرفی مفهوم مقاومت توسط زیگموند فروید
مقاومت در رواندرمانی به دیدگاه روانکاوی بر میگردد، دیدگاهی که برای اولین بار توسط زیگموند فروید مطرح شد. وی مشاهده کرد که در حین صحبت درمانی (talk therapy)، فرد ناگهان رفتارهایی مبنی بر عدم مشارکت در جلسه را نشان میدهد. او این مسأله را به این صورت تبیین کرد که فردی که از مشکلی روانشناختی رنج میبرد، ممکن است به صورت ناآگاهانه تلاش کند تا از مواجه شدن با تهدید نیمه هشیاری که احساس میکند، جلوگیری کند. یعنی میخواهد مانع آگاهیش از آنچه که در ناهشیار سرکوب شده بشود.
بررسی این مفهوم به صورت کلی در روانکاوی
در روانکاوی، مقاومت به طور کلی به عدم تمایل بیمار برای بحث راجع به موضوعی خاص در جلسه درمان اشاره دارد. مثلاً زمانی که میخواهیم در مورد پدرش صحبت کند، برایش سخت است و احساس راحتی برای صحبت در مورد این موضوع نمیکند. مثلاً مراجع به راحتی در مورد سایر اعضای خانوادهاش صحبت میکند اما زمانی که بحث به صحبت در مورد پدر میرسد، سعی میکند موضوع بحث را عوض کند. اگر درمانگر خیلی اصرار کند که مراجع در مورد پدرش صحبت کند، ممکن است مقاومت در رواندرمانی به این صورت در بیاید که فرد دیگر به جلسات بعدی نیاید.
رفتارهای نشاندهندهی مقاومت در رواندرمانی
مقاومت میتواند به شکلهای مختلفی خود را نشان بدهد. موارد زیر، نشانهای از این است که بیمار در مورد موضوع مورد بحث، در حال به کارگیری مقاومت است.
- سکوت میکند یا خیلی کم صحبت میکند
- خیلی پرگویی و لفاظی میکند
- حرفهای نامربوط به بحث میزند
- تمرکز صحبتهایش بر مسائل زمان حال نیست و درگیر رویدادهای گذشته یا آینده است
- پرسیدن سؤالات شخصی از درمانگر نیز نشانهای از مقاومت در رواندرمانی است
- به درمانگر اهمیت نمیدهد
- سعی میکند درمانگر را فریب بدهد
- به وعدههای خود و قرارداد درمانی عمل نمیکند یا آنها را فراموش میکند
- جلسات درمان را ادامه نمیدهد
- هزینه جلسات را پرداخت نمیکند
آیا وجود مقاومت در رواندرمانی مفید است یا مضر؟
هر کسی میزانی از مقاومت در رواندرمانی را نشان میدهد. این فرایند برای درمانگر میتواند ناکام کننده و پر استرس باشد، چرا که مانع رسیدن به ریشه اصلی مشکل و هیجانات سرکوب شدهی فرد میشود. یعنی در ظاهر، مانع پیشروی روند درمان میشود. زیرا اگر مقاومتی در کار نباشد، هیجان سرکوب شدهی فرد در آگاهی او تجربه میشود و درمان اتفاق میافتد. اما باید توجه داشت که روی دیگر سکه میتواند برای درمانگر نوید بخش باشد. زیرا مقاومت نشان میدهد که درمانگر مسیر درستی را برای رسیدن به مشکل اصلی مراجع طی کرده است. چرا که در غیر این صورت، مراجع مشکلی با بحث پیش رو ندارد و مقاومتی در کار نیست.
روش برخورد درمانگر با آن
روشهای مختلفی برای مقابله با مقاومت در رواندرمانی ذکر شده است. به سه روش به صورت مختصر در اینجا اشاره میشود.
مداخله متناقض
در این روش بدون اینکه با مقاومت فرد مخالفت کنیم، در جهت تأیید و حمایت از آن بر میآییم. مثلاً اگر مراجع به اصلاح سبک زندگی خود، تشویق شده اما ساعت خواب خود را تغییر نمیدهد و همچنان از مشکل خوابش، شکایت دارد، میتوانیم به او بگوییم که نیازی نیست هیچ تغییری در ساعت خواب و سبک زندگیت ایجاد کنی. همین سبک رو ادامه بده. گفته شده که این روش برای مراجعان مخالفت جو و مقاوم در برابر اطاعت از دیگران میتواند مفید باشد.
مقابله با مقاومت در رواندرمانی
روش مؤثر دیگر این است که با مقاومت فرد در رواندرمانی، مقابله کنیم، به گونهای که بر مقاومتش غلبه کند. اما باید توجه داشته باشیم که این مقابله، حالت انتقادی نداشته باشد. به این منظور بهتر است از سؤالات بازپاسخ استفاده کنیم و از فرد بخواهیم توضیح بیشتری در مورد احساس خود، موضوع مورد بحث و … بدهد. در این صورت به صورت ظریفی به فرد فشار وارد میکنیم تا مقاومتش را بشکند.
تعیین اهداف مشخص
روش دیگر برای برخورد با مقاومت در رواندرمانی این است که اهداف مشخصی را که در درمان به دنبال رسیدن به آن هستیم، مشخص کنیم. حتی بهتر است که به صورت کتبی و به صورت یک قرارداد آنها را بنویسیم و یک نسخه کپی را در اختیار مراجع قرار دهیم. هر زمان که تشخیص دادیم مراجع در حال استفاده از مقاومت است، آن اهداف را با او مرور کنیم. در این صورت مراجع، انگیزه بیشتری برای همکاری در درمان و غلبه بر مقاومتش پیدا میکند.