فروید در نظریهی شخصیت خود، به مبحث مکانیسمهای دفاعی پرداخته است. مکانیسم دفاعی، راهکاری است که ما در برابر موقعیتهای اضطراب آمیز به کار میبریم تا اضطرابمان کاهش یابد. اضطراب خبر میدهد که خطری در کمین است و به فرد هشدار میدهد که باید آن را خنثی و یا از آن اجتناب کند. مکانیسم دفاعی به صورت ناخودآگاه وارد عمل میشود. انکار (denial) مکانیسمی دفاعی است و زمانی در ما ظاهر میشود که توان مواجهه با واقعیت را نداریم. وقتی با رویدادی بیرونی که تهدید کننده و ناخوشایند است، رو به رو میشویم، این مکانیسم دفاعی وارد عمل میشود. بنابراین، انکار در تضاد با واقعیت موجود ظاهر می شود. با این مکانیسم، میخواهیم اتفاقی را که در واقعیت افتاده است، نادیده بگیریم و وانمود کنیم چیزی رخ نداده است.
انکار، مکانیسمی دفاعی در برابر تجارب ناخوشایند
همیشه ردپایی از انکار، در زندگی همهی ما وجود دارد. وقتی با فوت یکی از عزیزانمان رو به رو میشویم، ممکن است اولین واکنش ما انکار باشد. با منکر شدن واقعیت، در تلاشیم تا خودمان را با واقعیت، به صورت ناهشیار رو به رو کنیم. والدینی که کودک خود را از دست دادهاند، ممکن است با دست نزدن به ترکیب اتاق وی، فقدان او را انکار کنند. وقتی احتمال شیوع یک بیماری بالا میرود، ممکن است با نادیده گرفتن واقعیت و تهدید ناشی از آن، اضطراب ناشی از بیماری را در خود کاهش دهیم.
ما با این دفاع در تلاشیم تا واقعیت را نادیده بگیریم و به صورت ناهشیار در تلاشیم وانمود کنیم اتفاقی رخ نداده است و نادیده گرفتن واقعیت، مهر تاییدی میشود که ما را دلخوش کند که اتفاقی نیافتاده است. با انکار ممکن است چیزی را نادیده بگیریم، نفی کنیم، کوچک بشماریم و یا در میزان آن اغراق کنیم و آن را بیشتر از آنچه در واقعیت است، جلوه دهیم.
انکار مفید است یا مضر؟
در مواقع اضطراری، انکار خطر میتواند برای ما مفید باشد. این مکانیسم به صورت خفیف میتواند ما را آمادهی پذیرش رویداد دردناک کند. حتی ممکن است به ما کمک کند تا اقدامات واقع بینانهای را انجام دهیم. اما در شکل شدید آن، ممکن است ارتباطمان با واقعیت قطع شود و به انکار چنگ زنیم و آن را به جای واقعیت قبول کنیم.
به عبارت دیگر، اگر انکار را روی یک طیف در نظر بگیریم، از یک مقاومت عادی در برابر امتناع از تأیید و یا تصدیق اتفاقی که رخ داده یا در حال رخ دادن است تا انکار سایکوتیک (قطع ارتباط با واقعیت)، می توان آن را در نظر گرفت. انکار ما را آماده میکند تا با واقعیتی دردناک کنار بیاییم و بتوانیم چیزی را که از پذیرش آن عاجزیم بپذیریم. اما گاه افراد به منکر شدن واقعیت ادامه میدهند و ارتباطشان با واقعیت قطع میشود، چون مواجه شدن با حقیقت برایشان بسیار دردناک است.
چند مثال
به عنوان مثال، خانمی با شخصیت وابسته، خود را در رابطه با همسر شدیداً پرخاشگرش نگه میدارد و خطرات رابطه با او را نادیده میگیرد. فردی که مشکل مصرف مواد دارد ولی مدام اعتیاد خود را انکار میکند و معتقد است به صورت تفننی مواد مصرف میکند. برخی افراد با نادیده گرفتن احتمال وقوع بیماری در مکان و موقعیتی که بیماری شایع شده است، اضطراب خود را کاهش و اقدامات واقع بینانه در برابر آن انجام نمیدهند.
تاریخچه
مفهوم مکانیسم دفاعی انکار، توسط فروید پایه ریزی شد. فروید معتقد بود که انکار، در برابر رویدادهای آشفته کنندهی بیرونی رخ میدهد و فرد در تأیید آن واقعیت آشفته کننده، دست به انکار میزند. همچنین از نظر فروید انکار، امتناع از تأیید جنبههای درونی واقعیت آشفته کننده نیز میباشد و فرد در تلاش است تا افکار، خاطرات و احساسات پیرامون رویداد ناخوشایند را نپذیرد. از نظر فروید، اگر چه مکانیسمهای دفاعی از لحاظ جزئیات، تفاوت دارند اما دارای دو ویژگی مشترک هستند. در تمامی مکانیسمهای دفاعی، انکار یا تحریف واقعیت وجود دارد. به علاوه، تمامی مکانیسمها، به صورت ناهشیار فعالیت میکنند. با این حال، از نظر فروید مکانیسم دفاعی انکار با سرکوب ارتباط نزدیکی دارد و حتی تمایز و تشخیص این دو مکانیسم از یکدیگر دشوار است.
دیدگاه آنا فروید در مورد انکار
آنا فروید در کتاب “من و مکانیزمهای دفاعی” به توصیف مراحل مقدماتی دفاع میپردازد. آنا فروید معتقد است کودک در ابتدای زندگی خویش، با مشکل تمایز بین خیال و واقعیت رو به روست. به عبارت دیگر، کودک قادر نیست زندگی خیالی خود را از زندگی عملی و واقعی خویش متمایز کند. به مرور، او متوجه میشود که بین درونیات او و واقعیت، یک مرز وجود دارد. به تدریج متوجه میشود که بین واقعیت درونی و آنچه در بیرون است، تمایز وجود دارد. تا قبل از این تمایز، ترس کودک در برابر خطرات بیرونی، واقعی است. بنابراین، کودک برای مهار ترس خود به استفاده از مکانیسم دفاعی روی میآورد.
مراحل انکار در کودکی، از دیدگاه آنا فروید
انکار یکی از شیوههای برخورد اولیهی نوزاد در مهار تجارب ناخوشایند است. ابتدا انکار از طریق خیالپردازی وارد عمل میشود. کودک به کمک خیالی ساختن واقعیت، آن را انکار میکند. سپس کودک به کمک اعمال و گفتار، دست به انکار میزند. کودک از این طریق، رویداد ناخوشایند عاطفی که برایش اتفاق افتاده است را انکار میکند و هدفش اجتناب از احساس گناه است. در نهایت با در خود خزیدن و پناه بردن به درون، از خود در برابر تهدید بیرونی حفاظت میکند.
انکار در بزرگسالی
آنا فروید، انکار را روشی برای نادیده گرفتن واقعیت معرفی کرد. او چهار روش را برای انکار واقعیت نام برد:
- انکار به تنهایی: گفتن اینکه چیزی در واقعیت وجود ندارد.
- انکار از طریق خیال پردازی: توجه به خیال به جای واقعیت
- انکار با کلمات: توجه به کلمات به جای واقعیت. به عنوان مثال، فرد مدام از همسرش کتک می خورد اما واقعیت کتک خوردن را نادیده میگیرد و کلمات او را که قول داده است دیگر این کار را نکند، میپذیرد.
- انکار در عمل: عمل به گونهای که انگار فلان چیز در واقعیت وجود ندارد. به عنوان مثال، رابطهای تمام شده است، اما فرد واقعیت تمام شدن رابطه را نمیپذیرد بلکه در تلاش است با انجام کارهای مختلف رابطه را احیا کند.
این مقاله برای من جالب و آموزنده بود، ممنونم از انتشار آن.